● و در گیرودار مشاهده ی اولین
برف پاییزی ، هوس آغوش گرم کردم حتا! :|
● تعریف از خود نباشه ولی شما باید اونقدر اعتماد به نفستون بالا باشه که وقتی جلوی رئیس دانشگاهتون و یه جمع صدنفری میخواین اجرا کنید ، اگر گفتید "دوستان! صلوات خاصه امام رضا (ع) رو میخوایم بخونیم، همگی روو به قبله !!!" و بعععد وقتی دانشجویان و اساتید ، دقیقا تا آخر صلوات ، یه پاشون روو به قبله بود و یه پای دیگشونم روو به حرم امام رضا(ع) ، به سیبیلتونم نباشه!:))) حتا میتونید غش غش به گیج شدنشون ( و نه به سوتی خودتون ) بخندید!
● ناموسا راست میگه :| یعنی همینکه لباس تنمون رو توو خوابگاه برنمیدارن، باس شکرید(نگارنده دوست داره به جای "شکر کرد " اینو بگه)
● اوج خریت محض ، اونجاییست که تووی هوای سیبری و قطبی قوچان ، با دوستات میری کافی شاپ و قهوه ترک یا دمنوش سفارش نمیدی!!شیرموز بستنی مخصوص میزنی بر بدن=))
● " چطور به آیندمون فکر کنیم وقتی ممکنه اصلا آینده ای نباشه؟! "
عصر یخبندان 5
● + خونسردی!
- فکر نمیکنم.
+ همین یعنی خونسردی!! :|
● جای دیگری هم مینویسم:)
● و هیچ کس نمیتونه درکم کنه " الان" توو چه حالیم با حرف"ش" . . .