یک سال از دوست داشتنش میگذره.یادمه سال گذشته که اعتکاف عید ثبت نام کردم واسه کنکور،تایم استراحتم که می شد،اسمشو مینوشتم تو جزوه هام!رفیعه اند ... ذوق میکردم و دوباره انرژی میگرفتم و شروع میکردم به درس خوندن.
یک سال از دوست داشتنش گذشت و من هنوز جرات نکردم تمام توانمو جمع و ضرب کنم تا بهش بگم!اسمشم "غرور"نمیذارم.یه "ترس"هست!ترسی که شاید بعدا پشیمونم کنه...
واسش بهترین هارو آرزو میکنم و امیدوارم سالم باشه همیشه...
+سر سفره هفت سین،از همتون نام خواهم برد.شما هم اگر دوست داشتین،اون گوشه موشه های دعاتون،اسم منِ حقیر هم بیارین.