اگه صدامو میشنوی، دوباره تماس بگیر :|

چند روز پیش یه خانومی زنگ زده بود برای پسرشون به عنوان امر خیر برای اینجانب. مادر، پس از تفتیش کامل و گرفتن جزیی ترین اطلاعات موجود و ممکن، فرموده بودن "باید با حاج آقامون مشورت کنم، دوباره تماس بگیرید" .

چند روز بعد تر، وقتی دوباره تماس میگیرن، گویا کسی خونه نبوده. شمارشون میوفته روی تلفن. از اونجایی هم که والدین گرام بنده، علاقه ی وافری!! به اینجانب دارن و اصلا و ابدا دلشون نمیخواد من از پیششون برم!! و امثالهم، بخوانید ری اکشن مادر را:

" خااااک به سرررم! دیدی چی شد؟؟! دوباره زنگ زدن ما نبودیم!" و خطاب به برادرم:" این بچه از اول شانس نداشت. من که میدونم دیگه زنگ نمیزنن!!"

پدر گرامی هم که تازه از بیرون تشریف آوردن، پس از خبر تکان دهنده ی مادر، مبنی بر تماس مجدد خواستگار و برنداشتن تلفن، اظهار میکنند:" عیب نداره زن! شمارشون که افتاده، بده خودم تماس بگیرم بگم فلان روز تشریف بیارین منزل با آقاپسر!!"

من :|

من :|

و کماکان من :|


+ هی میگن شوهر کمه، هی شماها بخندین :))

۱۳ نظر
حضرت کازیمو
۳۰ مرداد ۱۶:۲۴
ترشیده

پاسخ :

بی نزاکت
محمد احسان حیدری
۳۰ مرداد ۱۶:۲۸
امیدوارم بهترین ها براتون رقم بخوره ان شاءالله

پاسخ :

مغسیوووو :))
شیکپوش (^_^)
۳۰ مرداد ۱۷:۱۶
مبارکه :))

پاسخ :

هنو که نزنگیدن خووهرجان :( خخخ
مترسک ‌‌
۳۰ مرداد ۱۷:۱۷
پس پیشاپیش لیلیلیلیلیلی! D:

پاسخ :

بابا بذارین بزنگن یا ددیم بزنگه بعد بگین اینارو :| :دی
محبوبه شب
۳۰ مرداد ۱۷:۳۰
خخخخ
وای خدا : ))))))))
خدا حفظشون کنه

منم در ادامه کامنت جناب مترسک
شولولولولو

پاسخ :

خدا همه ی والدینی که عاشق بچه هاشون هستن رو حفظ کنه :| =))
yek banoo
۳۰ مرداد ۲۰:۵۰
:)
هر وقت هر کجا همسریت هر کسی رو قبول کردی، امید وارم هم رو خوشبخت کنین.

:)

پاسخ :

ممنون عزیزم، بهترین و زیباترین دعاس :)
فائزه
۳۰ مرداد ۲۳:۳۱
خخخخخخ زنگ می زنن دوباره نگران نباش :دی

پاسخ :

تضرع و لابه میکنم بلکم افاقه کرد :(
:دی
آقاگل ‌‌
۳۱ مرداد ۰۵:۵۳
باز هر اتفاق دیگه ای هم میافتاد ما باز کماکان میخندیدیم :)))
میشناسی ما رو که؟ :d

پاسخ :

بله بله در خبیث بودن شما شکی نیست :)))
رضوی
۳۱ مرداد ۱۱:۵۶
درود بر دختر زیبای آریایی
مهربانو
من و تو در سرزمینی زندگی می کنیم که باید دخترانش خانمی کنند و تا انتخابش کنند .
در سرزمین که سربه زیر می شویم برای خواستن آنچه باید سهممان باشد از این جهان و از این زندگی -
اگر روزی خانمی کردی - اگر انتخابت کردند برای آغاز دیگری از زندگی - اگر دلت خواست خانم خانه خودت باشی - اگر دوست داشتی مادر شوی
ابتدا سنگهایت را وا بکن - بگو که از دیدن باران پشت شیشه های بخار گرفته لذت می بری تا نگویندت هپروتی - بگو که از صدای موسیقی و نسیم کیف می کنی تا نگویندت الکی خوش - بگو که از نگاه کردن به آسمان شب به فکر فرو می روی تا خیالاتی نخوانندت - بگو که از خواندن و نوشتن و خلق اندیشه لذت می بری تا نگویندت روشنفکر نما - بگو که شنا کردن را - دوچرخه سواری را - قدم زدن زیر درختان پاییزی و بهاری را - پرواز را دوست می داری - اگر اکنون خواسته هایت را بگویی همه زیبا به نظر جفتت خواهد رسید اما وای بحالت که بگذاری برای سال دیگر آنوقت همه برچسب می شوند بر پیشانی زیبایت و بجای دیهیمی زیبا از زن بودن اخم و غم می شود بر چهره ات .
پس امروز به جفتت که ابتدا اتنخابت می کنند تا انتخاب کنی آنچه را که هستی و باید تا فرداهای دور هم باشی بگو - بگو که یادش بماند بی هیچ فراموشکاری
امیدوارم زیبا ترین روزهای زن بودن و مادر شدن را در پیش رو داشته باشی نازنین دختر و در پناه مهر خدای مهربان تندرست و شاد باشی ( آمین )

پاسخ :

باحال بود، مرسی
قاسم صفایی نژاد
۳۱ مرداد ۱۸:۴۷
سخت‌ترین کار برای یه پدر اینه که دخترش از پیشش بره :(
من که هر وقت کسی میگه عروسی دخترت، اشکم در میاد :(

پاسخ :

عاره سخته ولی آرزوی هر پدری اینه! علی رغم تموم دلتنگیاش...
خان بلاگستان
۰۱ شهریور ۱۴:۳۴
مبارکه عاقا شیرینی منو همین الان ارسال کنید 6 کیلو باشه :دی

پاسخ :

آدرس پیلیز -__-
خان بلاگستان
۰۱ شهریور ۱۴:۳۴
به میمنتو مبارکی .

پاسخ :

ختم به خیر شه ایشالا :| :دی
saiideh
۲۵ مهر ۰۰:۱۰
امشب کلا بی اعصابم ،سرمم درد میکنه ولی این نوشته خداست ...هر وقت میخونمش حالم خوب میشه

پاسخ :

:دی
بهتری؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان