یه راه

خب در جایگاهی قرار گرفتم که برای گرگ بیابون هم سم هست چه برسه به انسانی که اشرف مخلوقاتشه!!
هیچ کس هم نمیتونه درکم کنه و توقع درکم از هیچ احدی ندارم. در جایگاهی هم نیستم که بخوام قضاوت کنم و بگم حق با منه یا نیست ، اما قطعا اگر نمی شد آنچه که شده ، الان گل و بلبل بود همه چی و منم آدم خوبه ی ماجرا ! یا بهتر بگم " آدمی با تحصیلات عالیه و صد البته روان شناس فهمیده ی جمع" !
و من همینجا اعلام میدارم خطاب بهش که " میشه بسه؟! بابا به والله فصل امتحاناتم یه بازه ای داره قوربون شکلت ! نمیخوای تموم کنی ؟! لااقل کارناممونو که بده، ببینیم چه کردیم! "
خیلی مبسوط و سربسته میگم ، نمیخوام خیلی شلوغش کنم ! اما همگیتون به این واقفید که آدم ، یه آستانه ی صبری داره ! اون آستانه که گذشت و تموم راه ها هم بن بست بود، فقط میمونه یه راه . یه راه و اون یه راه ، قعر جهنمه ! مهمه؟! نوچ !

+ حالم خوب نیست .حالم اصلا خوب نیست .پس خواهشا سکوت کنید و نپرسید " چی شده" ! چون جوابتون تکراریه ! " حالم اصلا خوب نیست "

درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان