خاطرات خوابگاه 5

شب گذشته،ترمک ها به اتاقمون وارد شدن.آخ که چقدر به اینا میخندیم ما:))مثلا شام که خوردیم،هی به هم تعارف میکردن که "اجازه بدین من ظرفاتونو بشورم" یا "بفرمایید چایی میل کنین" یا حتی "اجازه میدین روی تختتون بشینم؟!"
امروز باز هم دقیقه نودی،حاضر شدیم!و باز هم استاد دیانت به بنده تیکه انداخت به دلیل دیر رسیدن:| و در ادامه ،از من خواست تا ویژگی های منفی خودم رو (که جلسه پیش گفته بود بنویسم و از 5 نفر بپرسم) بخونم.بعد هم با چند سوال چالشی،که بنده قادر به پاسخگویی اونها نبودم،گیرم انداخت:|
یه جا گفت"اون ویژگی ای که بقیه بهش اشاره کردن ولی خودت فکر میکنی اون ویژگی رو نداری،بگو"!منم با کمال اعتماد به نفس،اظهار داشتم"بی استعداد در آشپزی"!!!!که همون جا،دوستان خوابگاهی،کم مونده بود کفش هاشون رو به سمتم پرتاب کنن!!ولی منم کم نیاوردم و گفتم"استاد!بچه ها به من بها نمیدن وگرنه آشپزیم در حد آقای سامان گلریز هست"!!:))
کلاس بعدی با استاد صیاح بود.خیلی یهویی گفت "شما بیاین اینجا؛از جلسه پیش هرچی گفتیم،بگین" که خب منم چون ویس استاد رو گوش کرده بودم و نوت برداشته بودم،با اعتماد به نفس بالا تونستم از پسش بر بیام!!
دیگه کلاس نداشتیم و به قدری هوا خوب بود که به پیشنهاد سمیرا،به همراه الناز،از دانشگاه تا خوابگاه ،پیاده اومدیم!(راهش خیلییییی هست)هندزفری به گوش،باد میخورد توو صورتمون. ابر ها هم با ما همراهی میکردن!در راه،عکس های هنری هم گرفتیم!از اینا که به افق خیره میشن!=))
یه سر به کتاب خونه مرکزی هم زدیم و من عزمم رو بیشتر جزم کردم که از الان ،منابع ارشد رو مطالعه کنم.در آخر هم خسته و کوفته اومدیم خوابگاه.مثل جنازه افتادیم.آخر شب،محفل غیبت کنون راه انداختیم و درباره ی یکی از ترمکا(که به شدت پررو هست) به بحث و تبادل نظر پرداختیم!

۳ نظر
میم عاشق لام
۱۱ مهر ۰۱:۴۴
خوش به حالت که دانشگاه رفتی ، من هم می خوام برم دانشگاه و با خبرای خوش برگردم ، من باید با خبرای خوش بردگردم ، اون به من گفت من که دوم ابتدایی رو تموم کردم می تونم درس بخونم

پاسخ :

حتما با خبرای خوش برمیگردی!:)
مترسک ‌‌
۱۱ مهر ۰۸:۱۳
عاشق این توی جو بودن ترمولکام :))

پاسخ :

سوژن به خدا=))
ناشناس
۱۲ مهر ۱۴:۲۴
من رشتم تجربی بوده امسال میخوام وارد رشته روانشناسی بشم
از تظر شمایی که این رشته رو میخونی جذاب هست ؟
مگه منابع ارشد همین لیسانس و کتابایی که پاس میکنید نیست ؟!
ممنون میشم جوابم و بدید :)

پاسخ :

تبریک میگم:) ولی شما موقع انتخاب رشته،"روان شناسی" رو انتخاب کردی!پس باید همه جوانب هم در نظر گرفته بوده باشی!اما خب بستگی به علاقت داره!ولی از نظر جذابیت که معرکس!چون با رفتار آدم ها سروکار داری!:)
نه خب!ممکنه یک استاد واسه راحتی خودش و دانشجوش،جزوه بگه و کتاب معرفی نکنه!کلا منابع ارشد واسه هر رشته،مشخص هست!حالا یه سری از استادا همون رفرنس رو میگن ،بعضیای دیگه ،رفرنس های دیگه!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان