چهارشنبه ۳ شهریور ۹۵
دو شبه پشت سره هم ، یه قاصدک(شایدم دوتا،نمیدونم) میاد کنارم.منم آرزو میکنم و پروازش میدم.کاش راست باشه قاصدکا،خبرای خوب میارن.کاش این طلسم خبر بد آوردن واسم بشکنه.کاش چیزای مثبتی که فکر میکنم،مثبت بمونن.کاش،کاش،کاش...
+باید قوی باشم.اگه قوی باشم،اونم قوی میشه.باید قوی بودن رو بهش یاد آور بشم.باید قوی شم.باید قوی شه...