دوشنبه ۶ ارديبهشت ۹۵
صدای گام هایت را میشنوم که آرام آرام پله هارا یکی پس از دیگری طی میکنی.حتی بوی عطرت را از این طرف پله ها میتوانم استشمام کنم.آنقدر با بقیه متفاوتی که از بین آن همه مرد،"تو"را انتخاب کردم.میدانی؟!من تک بودن را خیلی دوست دارم.حس میکنم "تو"هم باید تک باشی.اما مطمئن نیستم تک هارا دوست داری یا نه!!
زاویه دیدم را با آمدنت تغییر میدهم.هرچند "تو" آنقدر مغرور هستی که نگاه نیندازی.
راهم را پیش میگیرم.کلاس 201.همان کلاس دوست داشتنیِ ترم پیش که باهم زبان داشتیم.یادت هست؟!من دیر آمده بودم و صندلی های کلاس پر شده بود."تو"با آن غیرت مردانه ات برخاستی و جایت را به من دادی.وای خدای من! نمیدانی آن لحظه چقدر خجالت کشیدم!زبانم بند آمده بود.یادم نمی آید تشکر کردم یا نه.اصلا مهم نیست!هست؟!چون میدانم آنقدر فهمیده هستی که درکم کنی...
کلاس201.همان کلاس دوست داشتنی و همان صندلی معروف!اما یک چیزی را کم دارد این کلاس!این صندلی ها....و "تو" همان چیز هستی هم کلاسیِ تغییر رشته ای ام!!!
زاویه دیدم را با آمدنت تغییر میدهم.هرچند "تو" آنقدر مغرور هستی که نگاه نیندازی.
راهم را پیش میگیرم.کلاس 201.همان کلاس دوست داشتنیِ ترم پیش که باهم زبان داشتیم.یادت هست؟!من دیر آمده بودم و صندلی های کلاس پر شده بود."تو"با آن غیرت مردانه ات برخاستی و جایت را به من دادی.وای خدای من! نمیدانی آن لحظه چقدر خجالت کشیدم!زبانم بند آمده بود.یادم نمی آید تشکر کردم یا نه.اصلا مهم نیست!هست؟!چون میدانم آنقدر فهمیده هستی که درکم کنی...
کلاس201.همان کلاس دوست داشتنی و همان صندلی معروف!اما یک چیزی را کم دارد این کلاس!این صندلی ها....و "تو" همان چیز هستی هم کلاسیِ تغییر رشته ای ام!!!