خاطرات دانشگاه 7

دوشمبه 18/8/1394

داشدیم تو خیابون راه میرفدیم ک چن تا پسر پشت سرمون چرت و پرت میگفتن و بمون تیکه مینداخدن!(مثلن یکیشون ب زهرا گف:تو گواهی نامه داری پشت عینک نشستی؟!)بعد زهرا برگش بشون گف بیشوعورای فلان فلان شده و اینا.بعد عمرانیه و دوستش ماجرا رو دیدن و دوستش برگش ب زهرا گف:بیخیال پهلوون!(زهرا چارشونس!فک کنم یکی از دلایلی ک اینو گف همین باشه!!)بعد منو ...تررررررکیدیم از خنده!عاخه واقن صفتی ک پسره گف قشنگ همخونی داره با زهرا!خخخخ

بعد باز دوسدش اومد گف ازش خوشم اومد میخام بش شماره بدم ولی میترسم ازش!!(بخاطر همون صفتش یحتمل!!)


سه شمبه 19/8/1394

زبانو نرفدیم چون فوق العاده خابمون میومد!کلاس بعدیمون اندیشه بود.ی کم دیر رسیدیم.همه نشسته بودن.(خعلی ام شولوغه این کلاس!)تا منو زهرا و ...وارد شدیم و رفدیم عقب بشینیم،غفوری گف:سه تفنگ دار اومدن!!:|  بعد من ی جوری ک اونا نفمن ب بروبچ گفدم:خوب شد سه کله پوک نگف بمون!والا!!بعد میخاسدیم بریم بشینیم ک صندلیا خیلی چفت در چفت بودن و جا خعلی تنگ بود!بعد اسماعییل زاده بم گف رد میشی؟گفدم عارهههه باوا!بعد زهرا ک میخاس رد شه،غفوری گف این نارنگی رد نمیشه!!:|  (کلن این هفده همه ب زهرای بدبخ گیر داده بودن!خخخ)

دوساعت بیکار بودیم ک توی یکی از کلاسا نشسته بودیم.مسئول تریا اومد و باهم حرفیدیم!
داشدیم میرفدیم سمت خابگاه ک نمیدونم چی شد واقن،ی پسره ب ...گف:با دوستم بودم!بعد ... گف:مگ من چی گفدم؟؟بعد پسره گف ببخشین!...گف نمیبخشم!!بعد پسره در کمال ناباوری گف زانو بزنم عذرخاهی کنم؟!...ک مثه ماها فک نمیکرد اصن پسره همچین کاری کنه گف عاره!و پسره زانو زد جلوش!!اصن ی فیلم هندی شده بود ک نگووووو!
بعد بخاطر اینکه کتاب پیانو رو پس بدیم،مجبور شدیم بریم!که خو بستنی میوه ای سفارش دادیم جاتون خالی:)

چارشمبه20/8/1394
سرکلاس امار،استاد میگف:انتخاب دوست خعلی مهمه!بعد رو ب پسرا کرد و گف:اگ دوستاتون سیگاری هسدن،باشون قط رابطه کنین!!در صورتیکه دقیقن دیروز صب،پسرش کنار دوستاش بود و اونا داشدن سیگار میکشیدن!!
جامعه خعلی مفید بود!در مورد حرکات دستو پا و اینکه اگ یکی ی ری اکشنی نشون بده،تو باس بفمی منظورش چیه و اینا بود!
روان ک تموم شد،ما رفدیم طبقه بالا ک خو کار داشدیم!بعد من از پله ها ک اومدم بالا،سر پیچ،با دوست "ح"برخورد کردم!(ب هم نخوردیم ولی خدارو شکر!)بعد من گفدم واااااااااای!یواش تر!زهرام گف:یا حسین!:D بعد جلوتر ک رفدم،"ح"هم داش میومد ک با دوستش بره!همچنان اخم داش:|

+این هفته روان،ارائه دارم!خدا بخیر کنه از سوتیام!:|
+من ...:


۱۴ نظر
اعصاب من
۲۱ آبان ۱۳:۰۰
نه کلا از این دخترایی که تو رو پسرا پررو وامیسن خوشم میاد
حالا چه برسه پهلوونم باشن!!!

پاسخ :

من خوشم نمیاد ولی!باس ب اینجور پسرا بی محلی کرد!!
حدمن بش میگم بیاد اینجارو بخونه:دی
نگار :)
۲۱ آبان ۱۳:۵۱
اصلا جواب اینایی که تیکه میندازن رو نباید داد..

ایشالا همیشه توی دانشگاه روزهای خوب و دلچسب داشته باشی :)

پاسخ :

دقیقن منم هیش وخ ج نمیدم!بدتر میشه همیشه...

مغسی نگار عزیزم^__^
یک دختر شیعه
۲۱ آبان ۱۸:۰۰
یکم گیج شدم@_@

پاسخ :

تو ملوم ه کوجاعی دخدر؟!:|
اصن ی اپسیلونم فک نکن دلم برات تنگ شده ها!:|
صخره
۲۱ آبان ۲۲:۱۱
:-D طفلک زهرا:-D

کتاب پیانو سبب خیر شدا

شاد باشید :)

پاسخ :

نگوووو این طوری میاد میخونه اینجارو ابروم میره!خخخ

اوهوم!چ جوووووورم!!

هسدیم!شمام شادتر باشین:))
آقای سر به هوا ...
۲۲ آبان ۱۱:۳۱
دوشمبه 18/8/1394
خدایی پسرها نبودن اینقدر میخندیدین ؟ :دی
سه شمبه 19/8/1394
پسر از این دختر ندیده ها بوده :))
چارشمبه20/8/1394
اینطوری که باید با همه قطع رابطه کنیم :|

پاسخ :

دوشمبه 18/8/1394:
خدایی نه!اصن ی پا دلقکن خداوکیلی!خخخ
سه شمبه 19/8/1394:
شاعد!
چارشمبه20/8/1394:
همه ینی سیگاری عن؟:|
یه هاتف
۲۲ آبان ۱۳:۰۸
به امید پست جدید آمده بودیم که به حمدالله حاصل شد و پست جدید را خواندیم ..
امیدوارم نفر اول باشم در نظرات :)
متن زیبایی بود ..
یکی هم نیست به بعضی از پسرا بگه شما تیکه نندازی نمیگن لالی یا پلشتی .. چرا بعضی ها فکر می کند با تیکه انداختن نشون می دهند که با نمکن؟
در مورد دوست سیگاری هم راستش ما یک گروه هستیم در دوستان چهار نفره که برادرم هم در این گروه هست .. یکی از ما سیگاری شد یک روز جمع شدیم حسابی کتکش زدیم همانجا ترک کرد و دیگر سیگار نمی کشد .. خیلی مسالمت آمیز ترکش دادیم..
به ما می گویند دوست خوب .. گفتیم هم یک بار دیگر تو سیگار بکشی دیگه به تو رحم نمی کنیم ..

پاسخ :

لدف میکنین خعلی ولی نع!نفر شیشمین!خخخ
واقن!این ک میگین فک میکنن خعلی بانمکن لایک داش!
خععععععلی مسالمت امیز بود واقن!!کیف کردم هموجوووور!!
نگین ...
۲۲ آبان ۱۳:۵۶
جان جان !!
من هفته به هفته جون میگیرم میام اینحا !! :)

پاسخ :

عی جونم!شرمندم نکن بیشتر ازین نگینم:)
هاجرک +
۲۲ آبان ۱۴:۰۵
چیکار می کنین شما :))
خدا دانشگاهتونو واسه ما نگه داره :))

پاسخ :

واضح نی؟خخخ
دانشگا مثه مسواکه!ی چی شخصیه!!خخخ
Anis
۲۲ آبان ۱۴:۳۵
زهرا رو چرا نیاوردی او روز؟! خخخ
زانو زد!؟ خخخخ بش افتخار میکنم!

آغا از پیانو دست بکشششش!! نروو اینقددد! چیشش!

پاسخ :

فک کنم اعضابش خورد بود نیومد!خخخ
عاره واقن!قشنگ زانو زد گف من مذرت میخام!ببخش!:دی

هم غیر پیانو جای دیه ام هس عاخه؟:|
سمیرا
۲۲ آبان ۲۱:۴۸
زمان دانشجوییم اگه کسی احیانا بهم میگفت نارنگی ! همچین میزدم که شبیه خرمالو لهیده ها بشه :|

+ چرا اون پست فقط یه لبخند واسه من گذاشتی؟دیگه دوستم نداری؟؟؟😛

پاسخ :

ینی الان اگ بگیم دوشواری نداره؟خخخخ

+این چ حرفیه دیوونه؟منظور موافقت بود!
عرفـــــ ـــان
۲۳ آبان ۱۱:۱۸
واقعا پسرِ زانو زد ؟ :))
+ تو ارائه موفق باشی ...

پاسخ :

واقن زانو زد!!دوسدم کپ کرد اصن!!
+هسدم!مرسی:)
فائزه
۲۳ آبان ۱۱:۴۴
ح کیه؟؟:دی
منم سه شنبه ارائه دارمم :||

پاسخ :

پسر استاد امارمون!همون ک بم پی ام داد من بلاکش کردم!خخخ
من چارشمبه:|
زهرا ..
۲۳ آبان ۱۳:۳۷
پهلوون :))))
جل الخالق چه پسری بوده :دی زیاد فیلم میبینه احتمالا :دی
زیاد داری میری پیانو ها :/ خجالت بکش :|
وای از این برخوردا ، من چندباری رفتم تو شکم این و اون اصن خیلی وحشتناکه لا مصب :/
خدایا این تو ارائه ش سوتی بده یه ذره بخندیم ما :دی :)))

پاسخ :

پلوووووووووون ها!:))
نع خودش ک میگف مجری برنامس!تو شبکه استانی بجنورد!!
ب خدا رفدم کتابشو پس بدم بش:( ببخش مامان جونی!خخخ
نعععع خدارو کشر من نرفدم تو شیکمش!!
عی نامرد!خخخ
goli sh
۰۵ آذر ۱۱:۴۸
عاالی :))

پاسخ :

تچکرات:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان