اینم از مهمونی رفتن...

مهمانی میگیری.همه را دعوت میکنی.همه می آیند.تبریک میگویند.سر به سرت میگذارند.چیزی نمیگویی.ناراحت نمیشوی.جنبه ات بالاست.اما انصافا نمیشود از حرف ها و حرکت های بعضی هاشان گذشت.از امر و نهی های پوچشان نمیشود گذشت...

من نمیدانم گذاشتن ظرف غذا روی پاهانت(در سر سفره)چه گناهی دارد وقتی جایت تنگ است و مجبوری؟!

من نمیدانم چرا نباید سر ته دیگ جنگ داشته باشیم؟!

حتی این را هم نمیدانم چرا هنگامی که هوس دوغ میکنی،باید برای همه بریزی؟!و اگر نریزی،چنان سقلمه ای میزنند که تا دو روز ردش میماند!!

من نمیتوانم درک کنم غذایی که برای ما طبخ شده،چرا نباید تا آخرش خورد؟!اینکه میگویند«یه ذره اش رو میذاشتی،میموند!کلاس داشت»واقعا مسخره است!

حالا همه این ها به کنار...

غیبت کردن را کجای دلم بگذارم؟!


+تو این مهمونیا،ترجیح میدم برم و با بچه ها بازی کنم!هرچند برای این کارم مواخذه میشم بعدا!!

۱۶ نظر
فاطیما کیان
۲۰ شهریور ۲۳:۰۶
بودم توی اینجور مهمونی ها ولی فقط برای خودم نوشیدنی ریختم غذا رو تا تهش میل کردم و به کسیم که بهم مدام سقلمه میزد چشم غره رفتم که اینقدر کلاس نگذاره و راحتم بذاره
این اداها رو هرکسی میتونه رها کنه و راحت زندگی کنه
بی ریلکس هانی :)

پاسخ :

عاره خو!میتونی رها کنی ولی اون لحظه واقعن زندگی بت کوفت میشه!اینکه ی کاری کنی ک ب نظر یکی جالب نباشه و "زشت"ب نظر بیاد،ازار دهندس...
فرزند آدم
۲۰ شهریور ۲۳:۰۷
موافقم اساااااااااااااااااااااااااسی..خصوصا غیبتش رو.......

پاسخ :

دورویی هم میشه گف بش!اینکه ما تو مهمونی باهم بگو و بخند میکنیم،ولی پشت سر بیا و ببین چ حرفایی ک نمیزنیم متاسفانه...
نگین
۲۰ شهریور ۲۳:۳۸
اینا همش خاطره میشه :) انجام بده هر چی بنظرت درسته به بقیم کاری نگیر :))))

پاسخ :

هه!خاطره!
چشوم:)
MR Moon
۲۱ شهریور ۰۰:۳۲
من خودم ادم درون گرایی ام...تو مهمونی ها تا کسی باهام حرف نزنه من با کسی سر بحث باز نمیکنم...
+ عقیده دارم کسی که داره غیبت کسی رو میکنه و پشت سر کسی حرف میزنه حتما پشت سر ما هم حرف میزنه بخاطر همینه اصلا بهشون اعتماد ندارم...

پاسخ :

روابط اجتماعیتون ضعیفه مستر:دی

+عاره واقعن!ب این طور ادما نباس اصصصصصصصصصصصلن اعتماد کرد...
negar .s
۲۱ شهریور ۰۲:۲۶
من که ترجیح میدم این مهمونی ها رو یجوری بپیچونم...

پاسخ :

نمیشه خو!همه میرن.تو اگ نری خعلی ضایس...
آلبرت کبیر
۲۱ شهریور ۰۸:۳۲
همه چی یه طرف، اون ته دیگو خوب اومدی ... ته دیگ چیزیه که من با پدرم و پدرخانومم سرش رقابت دارم :)))

پاسخ :

من همیشه با دخدر داییم و پسرخاله هام جنگ میکنیم سرش!جنگ هااااا!!!=))
دار ستان
۲۱ شهریور ۰۹:۳۵
آفرین به شما

پاسخ :

صد آفرین ب شِما!خخخخ
مترسک ‌‌
۲۱ شهریور ۰۹:۳۷
اون وقت من عادتمه که روی مبل راحتی وسط حال چهارزانو بشینم و سینی رو بذارم روی پاهام! :D بعد وقتی این حرکتو نزنم انگار چیزی نخوردم :D
برای کامنت آلبرت: =))

پاسخ :

چ خوب!کسی هم حرف نمیزنه دیه؟!

این دفه رو موافقم باش:|
نیمه سیب سقراطی
۲۱ شهریور ۱۳:۳۵
راحت باش . جوری زندگی کن که آسایش داشته باشی !
این مردم همیشه حرف برای زدن دارن ؛) همون قضیه خر ملا :))

پاسخ :

دقیقن!منم اصن محل ندادم و کار خودمو ادامه دادم:)
عرفـــــ ـــان
۲۱ شهریور ۱۴:۵۲
منم از تو جمع غذا خوردن خوشم نمیاد به خاطرِ همین چیزا :/
بعدم نمیذارن آدم همونقدر که دوست داره بخوره هی غذا میریزن تو بشقابِ آدم مجبور میشی همشو بخوری بترکی :دی

پاسخ :

هی بریزن تو بشقابت ک خوبه!چاق میشی!!اینکه میگن کم بخور،کلاس داره...:|
Anis
۲۱ شهریور ۱۵:۴۴
وااای ته دیگـــــــــــــــــــــــ!
اصن همه ی انگیزه من واسه مجلسی یا چیزی ته دیگ زعفرونی هس!!
ته دیگ مهم ترین رکن یک غذاس! همه جا سرش دعواس! تو خونه ما ک اعلان جنگه اصن با دیدن ته دیگ!
ته دیگ گفدی دیه هیچی از پستت نفهمیدم اصن!خخخ
++ کلا ب رو خودت نیار هیچ وخ!!

پاسخ :

ته دیگ ته دیگ ته دیگ!
اصن با روانت بازی میکنه لامصب!خخخخ

+بَشه!
آلبرت کبیر
۲۱ شهریور ۲۲:۵۵
از آلبرت به مترسک:
نخند برادر ... بیا ته دیگ بخور جاش =))))

پاسخ :

ته دیگ منو نبینم کسی بخوره:|
Anis
۲۲ شهریور ۰۱:۲۵
تااااج سرم ته دیگ دووس داره؟!!
++ شعر بالاییه عالی!

پاسخ :

خخخخخخخخ
رسول ک کشته مردشه:دی
+هوممم!
دار ستان
۲۲ شهریور ۲۳:۳۶
سلام اینم یه عکس از پاریس
http://darstan.blog.ir/1394/06/22/عکس-پاریس-بارانی#comments

پاسخ :

مررررررررررسی:)
محمد محمدیان
۲۸ شهریور ۱۶:۰۵
خیلی خوب نوشتید .

بهتره برید رو طاقچه بشینید و کمی با خودتون خلوت کنید
و با خودت حرفهای خوش بزنید وبخندید و .. ( لبخند )

مطالبتون عالیه .

پاسخ :

ممنونم :)
لدف دارین زیاد:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان