دوستش دارم!

دستم را زدم به کنارم.گفتم:«بیا بشین اینجا».آرام آمد.خجالت،نگذاشت نزدیکم بیاید.خودم را کشاندم به سمتش.بغلش کردم.بوسیدمش.گفت:«خاله وفیه!شوکولاتی ک گفدی بلام میخلی...»آب دهانش را قورت داد.

«...خلیدی؟!»

خریده بودم.میخواستم امتحانش کنم.گفتم:«نهههه عزیزممممم!یادم رفت.ببخش»

چهره اش در هم رفت.لبانش به پایین انحنا پیدا کرد.با خودم گفتم الان بلند میشود و از بغلم میرود و قهر میکند.خب بچه است دیگر.حق دارد.

دیدم بلند شد.انتظارش را هم داشتم.ناگهان برگشت.دستم را گرفت.گفت:«بیا بلیم بازی کنیم خاله وفیه!»

با سرعت به طرفش رفتم و یک گاز محکم از لپانش گرفتم و شکلات را در دستان کوچکش گذاشتم...


+در آرزوی خاله شدن:)

۱۹ نظر
to. ta
۱۶ شهریور ۲۲:۱۰
:) بچه رو گاز نگیر!

اگه خاله شدی!
من خاله نمیشم و بسیار خشمگینم!

پاسخ :

خالشم خو!دوث دارم^__^

بابا من سه سالههههههههه در ارزوشم!خاهرم و شوهرش میگن هنو زوده:|
عوخی!عمه چی؟!عمه میشی؟خخخ
عرفـــــ ـــان
۱۶ شهریور ۲۲:۱۹
انتظارش هم را ، انتظارش را هم !
آقا شما وبلاگ نویسا چقد خفن خیالپردازی میکنین :/
چرا من بلد نیستم !
خیالپردازیاتو دوست دارم بازم از این خیالپردازیا بکن لطفا :)
من عاشقِ این بچه ای که وجودِ خارجی نداره شدم :دی

پاسخ :

هوم!اشتب گفدم ینی؟:دی
سعادت میخاد خیال پردازی!هرکسی نداره!خخخخخخ
چشوم:)
نبینم کسی عاشق خاهر زادم بشه ها!:پییی
مـــیـــمـــ ...
۱۶ شهریور ۲۲:۲۸
:)اولش ذهنم منحرف شد

پاسخ :

کلن ذهنت منحرفه همیشه:|خخخ
ali_ sh
۱۶ شهریور ۲۲:۴۸
اینا الان تخیلات بود؟

پاسخ :

ملوم نبود ینی؟؟
negar .s
۱۶ شهریور ۲۳:۳۳
ایشالا زودتر خاله بشی تا قشنگ حس کنی چقدر این کوچولو ها شیرینن :))

پاسخ :

ایشالا^__^
رنگی رنگی
۱۷ شهریور ۰۶:۴۶
:| اه من میگریه شما هارو مطمئنم:/

پاسخ :

چیه ما؟!میگریه؟!
مترسک ‌‌
۱۷ شهریور ۱۰:۳۰
ای جان :))
به مسئولین امر خاله شدن (!) بگو خواهرزاده‌دارم می‌کنید یا بگم مترسک برخورد کنه؟ :D

پاسخ :

مترسکم برخورد کنه از مسئولین امر ازدواج بخاری بلند نمیشه:|
MR Moon
۱۷ شهریور ۱۱:۴۵
خیلی قشنگ بود....خوشیختی یعنی همین....
و منم در ارزوی دایی شدن:)

پاسخ :

هومممم!واقعن^__^
ایشالا:)
نیمه سیب سقراطی
۱۷ شهریور ۱۲:۰۰
من هیش وخ خاله نمیشم ! هیش وخ :(((

پاسخ :

عوخی:(
البته خاله شدن سعادت میخاد آبجی:دی
دختر آریایی
۱۷ شهریور ۱۲:۵۲
من خاله نمیشم:(((((((
بچه ها دوس داشتنین ولی؛چه خواهرزاده باشه چه برادرزاده!!!دنیای ساده بچه ها به همین زیبایی ای هست که تو گفتی!
خیلی خوب مینویسی رفیعه:)))

پاسخ :

تو عم؟!:(
اصن دنیایی دارن واس خودشون بچه ها^__^

قولبونت بلم:*
فریده خانوم
۱۷ شهریور ۱۳:۰۱
من فقط عمه میشم !یه عمه مهربون و دوس داشتنی! :|

پاسخ :

سقف وبم ریخ!اعتماد ب عرشت منو کوشته رفیق:دی
سمیرام
۱۷ شهریور ۱۴:۱۲
باز اعتماد به نفس فریده رو نگاه :| اون عمه خوب و مهربون ماال تو قصه هاست خخخ فقط خاله ها مهربونن :))))
من عمه نمیشم :|

پاسخ :

ها والا!میبینی؟!:|
واز دعوا افداد بین خاله و عمه:|
وااااااای:((
رنگی رنگی
۱۷ شهریور ۱۵:۰۱
میگیره!

پاسخ :

هاع!:دی
REZA ABEDINI
۱۷ شهریور ۱۶:۱۵
سلام بروز شدم با [اندوه]
منتظر حضورتم

پاسخ :

:)
سید وحید
۱۷ شهریور ۱۶:۲۲
من هنوز فرزند خانواده ام، نه دایی شدم نه عمو و نه ... پدر

پاسخ :

ایشالا بزودی هم عمو بشین هم دایی هم پدر:دی
مانته‌نیا
۱۷ شهریور ۱۶:۴۲
سلام عزیزم. چقدر بانمک لینک دادی. با نمکی از خودتونه:)

پاسخ :

سلامممم:)
اوووووو من فک کردم نر30ده بت!:دی
:)
ali_ sh
۱۷ شهریور ۲۳:۱۷
چرا خیلی معلوم بود :|

پاسخ :

پ چرا میگین دیه؟؟:|
مهندس بهشت
۱۸ شهریور ۱۷:۱۳
آرزو برجوانان عیب نیست
اما هیچ وقت حتی به شوخی به بچه ها دروغ کفتن رو یاد ندیم

پاسخ :

ب نکته کلفتی اشاره کردی!:)
چشم:)
فاطیما
۱۸ شهریور ۲۲:۴۲
عی جونم من که خاله شدم اونم دوبار ^______^

پاسخ :

کوفتت شه:|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان