تلنگر5

اوایل سال،همون دم دمای عید،به رسم هرساله،یه برگه برداشتم و خواسته هام رو تووش نوشتم.از سلامتی خونواده و دوستانم گرفته تااااا دعا برای کنکوری ها و مخصوصا کنکوری های جیم.بعد،رسیدم به نداشته های خودم.اونارو گذاشتم آخر.اولویت اصلیم اونایی بود که اول نوشته بودمشون.
الان اون برگه رو در لا به لای خروار خروار کاغذ پیدا کردم!و در کمال تعجب دیدم دقیقا خدا،آخرین خواسته هامو اجابت کرده.یعنی اونایی که برای خودم خواسته بودم و نه دیگران!!!

الان اگه بگم ناراحتم،ناراحتم.چون باید سپاسگزار باشم.ولی...ولی ای کاش و ای کاش و ای کاش،اونیکه اول نوشته بودم،تحقق پیدا میکرد.یا شایدم باید افسوس بخورم که ای کاش و ای کاش و ای کاش،اون رو آخر مینوشتم!هرچند کار "تو" حساب و کتاب نداره قربونت بشم:) باز لابد از روی مصلحتت،از اول گلچین میکردی!!
کرمت رو شکر:))

درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان