صداش که خوبه!قیمتش چنده؟!

چند وقت هست که خاطره خنده دار و طنزناک(!)تعریف نکردم!ولی الان یهویی دلم خواست تعریف کنم:
اول دبیرستان بودم.یه روز واسه نماز ظهر و عصر،با بچه ها رفتیم نماز خونه!طبق معمول حاج آقا اومد و نمازش هم بست اما در کمااال ناباوری(و نه ناباروری)دیدیم که دو رکعت خوند!و سلام داد!!!
ماهم همگی به هم مینگریدیم که خدایا!مگه صبحه الان؟!چی شده؟!حاجی تب داری؟و...
بعد دیدیم حاج آقا بلند شد،ایستاد،خیلی سورانه و اعتماد به نفسانه،گفت که دوستان!من عذر میخوام.یادم رفته وضو بگیرم!!!!!!
حالا قبلش هم حاج آقا یه مدرسه دیگه امام جماعت بود!دیگه الله اعلم...:))))))

بعد تر نوشت:یعنی منو دوستام شل شده بودیم از شدت خنده!حالا ناظم و معلما هم خندشون گرفته بود ولی میومدن هی تذکر میدادن،اصالتشون حفظ شه!:|

خیلی بعدتر نوشت:خدایا!اگه تعبیر اشتباه کردیم،مارا مورد عفو و رحمت و مغفرتت قرار ده!آمین یا رب العالمین...

۱۶ نظر

همه ما آدم ها یکی رو داریم که مثل خودمونه!

میدونی چیه؟!همه ما آدم ها یه کسی رو داریم که مثل خودمونه و در درون قلبمون زندگی میکنه و همیشه پشتمونه.
مثلا من،یه رفیعه درون دارم که دلم خوشه به بودنش!به اینکه پشتمه همیشه.حتی وقتی هیچ کسی نیست.حتی وقتی هیچ کسی خبر نداره ازم و تنها تر از همیشه ام!
من و رفیعه درونم باهم خیلی خوبیم.همیشه کنارمه.دوستم داره بی منت.بی تملق(این از همش مهم تره)
حالا این برای توهم هست!هیچ وقت یادت نره!اون مثل بقیه آدم ها نیست!!اون واسه خود خود توئه.توهم واسه اون!
هرکسی ام تنهات بذاره،شرایط هرچقدرم سخت باشه،تو یه "رفیعه"، "بهاره"،"مهدی"،"عباس" و.. داری!قدرشو بدون.مثل خودت بی نظیره...

۱۵ نظر
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان