کمی هم قهوه میخواهم!



دستانت را به من بده.بیا برویم بیرون این شهر.برویم یک جای بکر.یک جای خلوت.خودم باشم و خودت.که برایم حرف بزنی و حرف.که بخوانی برایم.که برقصم برایت.
سوار تاب شوم.هولم بدهی.بروم تا ابرها.گرمای خورشید را بیاورم برایت.تو بسوزی.تو بخندی.من نگاهت کنم.تو بغلم کنی.

+نمیدونم واقعا چم شده!دستم به طنز نمیره بخام طنز بنویسم.همش این مدلی میشه:|

۱۸ نظر
negar .s
۰۵ مهر ۰۰:۲۵
این مدلی هم قشنگه :))

پاسخ :

خودم زجر میکشم این مدلی مینویسم!!
هاجرک +
۰۵ مهر ۰۵:۵۳
:)

پاسخ :

لبخند بیشتر:)
مترسک ‌‌
۰۵ مهر ۰۸:۳۱
رفیعه؟ عالی بود! لابه‌لای جوک و شوخی از اینا به عنوان چاشنی استفاده کنی خیلی خوبه ها، حال میده ^_^

پاسخ :

جدی میگی مترسک؟؟مررررررررسی:)
عاره ولی عاخه...بیخیال!!
دختر آریایی
۰۵ مهر ۰۹:۱۷
که نمیدونی چت شده:دی
عاشق شدی دیگه دخمرِ قشنگم:)))اون قلبا اون وسط میگه چت شده دیگه:)
یکم دیگه تلاش کنی یه رمان عاشقانه ازت چاپ میشه:دی

پاسخ :

من چطوری بت ثابت کنم عاشخ نشدم؟؟:|
واز برو تو تخته بوگو رفیعه عاشخ شده:|
مگ هم شوماها بخونین رمانای منو:دی
آقای دارستانی
۰۵ مهر ۰۹:۵۹
بابا طنز بنویس بخندیم

پاسخ :

امر دیگ ای باشه؟خخخ
عرفـــــ ـــان
۰۵ مهر ۱۰:۴۶
عاشق شدی دیگه :دی
هر کی عاشق میشه غمگین میشه انگار، برایِ همین دستت به طنز نمیره :)

پاسخ :

نشدممممممممممم:|
ولی من برعکسم انگار!وختی عاشق میشم،خوشالم!:دی
مـــیـــمـــ ...
۰۵ مهر ۱۱:۵۱
:))) مو چون مشناسمت مدنم عاشق نرفتی
اینایم بری خاطر کمبود کلسیمته:))))

پاسخ :

ها!ای یم شاهد:دی
کمبوت ویتامین حتا!خخخ
نرگس پ
۰۵ مهر ۱۱:۵۲
اتفاقا خیلی هم خوبه :دی

پاسخ :

خداروشکر راضی ای پ:)
سمیرا
۰۵ مهر ۱۳:۰۵
پدر عشق بسوزه بسوزه بسوزه خخ
طنز ننویس سعی کن عاشقانه بنویسی تا بشه طنز :) خخ

پاسخ :

تو دیگ چرا سمیرا؟؟خخخ
عاااااااااااااااااالی بوووووووود:دییییییییییی
مـــیـــمـــ ...
۰۵ مهر ۱۳:۲۳
کمپوت برت بیارم؟

پاسخ :

یره اگ بیاری شرمندمان موکونی که!:))
خانم عکاس باشی ...
۰۵ مهر ۱۵:۲۰
برو شوهر کن انقد از دست خواهر شوهر و مادر شوهر میخوری که اصن زندگیت طنز میشه خخخخخ

پاسخ :

من همچنان در حال بیل زدنم:|
یک دختر شیعه
۰۵ مهر ۱۶:۲۵
کی بشه تو رو عروس کنیم:D

پاسخ :

اول مهر سال دیه:P
عرفـــــ ـــان
۰۵ مهر ۱۹:۱۱
خودتو لو دادی، پس تا حالا عاشق شدی دیدی وقتی عاشقی خوشحالی :دی

پاسخ :

ب نکته کلفتی اشاره کردی!خخخخ
ولی نه جدن،من اسمشو "عشق"نمیذارم!:)
فائزه (کلاف سر درگم)
۰۵ مهر ۲۰:۰۱
این مدلی هم خوبه :)

پاسخ :

خداروشکر:)
صحبتِ جانانه
۰۵ مهر ۲۲:۱۰
اگه عروس تبریزیا می شدین به حقیقت می پیوست این مساله:)

پاسخ :

نگا حالا|:
آوو کادو
۰۵ مهر ۲۲:۴۷
همه ی مدل ها رو خوب مینویسی :-)

پاسخ :

شرمنده نکن مارو آبجی:)
مترسک ‌‌
۰۵ مهر ۲۳:۰۸
جدی گفتم ;)

پاسخ :

جدی ام گرفتم:)
Ali Salavati
۰۷ مهر ۰۹:۳۱
بعضی وقتا واسه طنز نوشتن بد نیست به وقایع اطرافمون وارونه نگاه کنیم...
مثل کلاس درسی که معلمش تنبل‌ترین شاگرد کلاس باشه و دانش آموزانش معلمین مدرسه و ...

پاسخ :

هوم!نکته کلفتی بود:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان