حق ندارید!

اوج خودخواهی اونجاست که شما با یکی وارد رابطه میشین. به هر دلیل درست و نادرستی که وجود داره، جدا میشین و برای هم آرزوی خوشبختی میکنید. بعد، وقتیکه زمان میگذره و هر کدومتون یه راهیو پیش گرفتین، وقتی با یکی که اتفاقا هیچ شباهت ظاهری ای به شخص قبلی نداره، ازدواج میکنید، ازش میخواید مثل اون رفتار کنه، مثل اون حرف بزنه، حتی اونو جاهایی میبرید که اونو میبردید. این وقاحت محضه. لطفا بفهمید و شعور داشته باشید. اگر نمیتونید خاطرات قبلیو از ذهنتون پاک کنید، شما هنوز صلاحیت ازدواج ندارید.
بالاخره شما مختارید با خاطرات یکی دیگه زندگی کنید یا با یکی دیگه خاطرات زندگی بسازید!!

۶ نظر
قاسم صفایی نژاد
۲۱ تیر ۱۸:۳۸
بعضا وقاحت نیست. طرف انقدر آگاهی نداره و فکر میکنه اگه بره در رابطه جدید، قبلی فراموش میشه. میره در رابطه جدید و دلش در رابطه قبلی باقی می‌مونه.
باید به جای بدرفتاری، آگاهسازی کنیم و راه حل جلوی پاهاشون بذاریم.
آذر بانو
۲۶ تیر ۱۲:۴۳
من نمیدونم چرا فکر میکنیم آخر هر رابطه باید به ازدواج ختم بشه؟
غمی ‌‌
۳۱ تیر ۰۹:۴۴
آدمها به دنبال تغییر نفر مقابلشان نیستند. آدم‌ها دنبال ریست کردن حافظه نفر مقابلشان هستند. یعنی دوست دارند همان آدم باشد ولی این همه درباره‌شان نداند و هنوز چیزهایی برای اکتشاف توسط او داشته باشند... آدم‌های کم‌عمق مشکلشان این است که خیلی زود طرف مقابل به تهشان می‌رسد و خیلی زود متوجه می‌شود که چیزهای زیادی برای اکتشاف ندارند...
مهسا ساداتی
۰۳ مرداد ۱۱:۰۵
سلام
وبلاگ خوبی دارید...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان