یه روز خوب میاد؟

زندگیمان توامان شده با گرانی و تورم. روز به روز وضعیت بدتر می‌شود و کسی پاسخگو نیست. حتی شخصِ اولِ مملکت، سکوت کرده و شاید منتظر است دولت تدبیر و امید، زودتر به پایان برسد. اما تا آن زمان، منِ جوان باید دورِ خیلی از آرزوهایم را خط بکشم. هر روز صبح، با بیمِ ریزشِ بورس، روزم را آغاز کنم و با ترسِ بالا رفتنِ سکه و ارز، هراسان باشم از خریدِ فلان محصولِ به ظاهر وطنی که قیمتش از دیروز تا امروز، سر به فلک گذاشته. حساب و کتاب کنم که تا قسطِ فلان وامم چقدر زمان باقی‌ست و با اندک پولِ مانده در حسابم، چه تعداد کتاب می‌توانم بخرم. این فقط، گوشه‌ای از زندگیِ مجردیِ من است. "من". دختری در آستانه‌ی بیست و چندسالگی. با تمام آرزوهای کوچک و بزرگش در این کشورِ غنی و ثروتمند.

واقعا یه روزِ خوب میاد؟

۵ نظر

برای عرفانی که چراغ زندگی اش برای همیشه خاموش شد...

نمی‌دونم چرا خودت رو ازمون گرفتی. فکر می‌کردی کسی یادت نمی‌کنه ولی ببین چقدر سراغت رو می‌گیرن همه. کاش بودی. کاش بودی و می‌دیدی چقدر همه دوستت دارن. جای خالیت اینجا، توی همه‌ی وبلاگایی که "تو" قالبشون رو درست کردی، حس میشه عرفان...

+ لطفا برای شادی روحِ عرفانِ عزیز، فاتحه‌ای قرائت کنید.
+ ممنون از فاطمه‌ی عزیزم که از همون سال دنبال سرنخی از دوستمون بود و اگه پیگیری‌هاش نبود، شاید تا ابد، در گردابِ بلاتکلیفی، گرفتار می‌موندیم.

۹۵ نظر
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان