جمعه ۸ آبان ۹۴
دوشمبه 4/8/1394
اوج خوش شانسی(!)اونجاییه که یکی بت پی ام میده و تو داگانه(!!) باش رفتار میکنی بعد میفمی باباش استاد آمارته و بعدتر متوجه میشی اصن با تو کاری نداشده و دمبال شماره دوستت بوده اصن:|
ینی ما هرکیو اراده میکردیم دو دقه بعد تو خیابون میدیدمش!اون از چشم آبی اونم از پسر استاد!!
سه شنبه 5/8/1394
ینی من تو عمرم،ادم ب این شنگولی و شوتی ندیده بودم!
@ملت ما در این رستاخیز جهانی...پدید آورده است.
-اقای "قاف"!فعل جملرو مشخص کن!
-ملت ما:|
(آیکون چرخیدن 360درجه ای!!)
ی دوستی دارم اسمش فاطمه افتاده است!استاد زبان تخصصی میخاد صداش بزنه میگه:میس افتاده!بعد هوشمند گف:ینی چی میز افداده؟سرجاشه که!:D
چارشمبه6/8/1394سوتی های بچه ها سر کلاس جامعه عالیییی بود!تست هوش مثلن میخاس بگیره استاد!سوالا و جوابای بچه ها:
1در یک مسابقه دو،اگه از نفر آخر جلو بزنی،نفر چندمی؟!
دخدره ترم شیش روان بود:نفر اول!!!!!!!!!!
(ایکون اینا چرا این جورین؟!)
2.بابای مریم پنج تا بچه داره ب نام های:نانا،نی نی،نونو،نِ نِ!اسم بچه پنجم چیه؟
زهرا با ی اعتماد ب نفسی داد میزد:استاد!بچه پنجم همه اینا با هم میشه!ینی نانا نی نی نونو نِ نِ!!خخخخخخخخخخخخخخخ
(طرف بیاد اسم بچشو بگه ک شب میشه قشنگم!)
(منه ببخش زهرا!ولی الانم دارم غش میکنم از خنده!:DDDDDD )
با ...رفدیم پیانو.فک نمیکردم همچین جایی تو قوچان وجود داشده باشه حتا!ی ایده توپی ام ک داشدن این بود ک ی کاغذ بت میدادن و تو میتونسدی هرچی دوث داری(ب عنوان یادگاری)بنویسی و بچسبونی ب دیوار.
پنج شمبه 7/8/1394
مثه این علافا پاشدیم رفدیم دانشگا سر کلاس بچه های حوقوق نشستیم.خعلی سرد و خونوک بودن.صد رحمت ب بچه های خودمون!
بعد با ...رفدیم باغ ملی.انیس رو دیدیم.با عکسش خعلی فرق میکرد ولی با اخلاقیاتش نوچ!
ی سری اتفاقات افداد تو پارک ک بی خی خی!
+پرسپولیس رو عشقهههههه^__^