عاشقتونم!

همین:)


۱۲ نظر

من دیگه حرفی ندارم:|

۲۶ نظر

میم مثل مادربزرگ!

مامان بزرگم داش سر نماز دعا میکرد.بلند بلند.بهش گفتم:واس منم لدفن دعا کن مامان بزرگ!
بنده خدا عم نه برد و نه اورد،گفت:عی الهی خدا همه مریضای دنیا رو شفا بده!
من:

مامان بزرگم:

داداشم:
۱۸ نظر

نیش زمبور خر است!

همین:|

۲۲ نظر

چی میتونم بگم؟!

چی دارم که بگم جز شرمندگی...
توروخدا نگاه کن چقدر لباسش به تنش میاد!
مبارکت باشه.شهادت نوش جونت...

+مراسم استقبال از شهدای غواص:مشهدمقدس.سه شنبه.ساعت:9صبح.میدان شهدا


۸ نظر

شعر طنز

خری آمد به سوی مادر خویش

بگفت:مادر!چرا رنجم دهی بیش؟!

برو امشب برایم خواستگاری

اگر تو بچه ات را دوست داری

خرِمادر بگفتا:ای پسرجان!

تورا من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خوشگل

یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد

کمی عرعر نمود و پشتکی زد

بگفت:مادر!به قربان نگاهت

به قربان دو چشمان سیاهت

خرِ همسایه را عاشق شدم من

به زیبایی نباشد  مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن

برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه

شدند داخل به رسم عاشقانه

دوتا پالان خریدند پای عقدش

یه افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله

همانطوری که رسم است در قبیله

خرِ عاقد کتاب خود گشایید

وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم!آیا رضایی؟

به عقد این خرِ خوشتیپ درایی؟

یکی از حاضرین گفتا به خنده

عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید

که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند

به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی

برای این دو خر در زندگانی...


+اسم شاعر رو متاسفانه نمیدونم

۹ نظر

آشفته نویسی من...

تا حالا حس بیخودی بودن بهتون دست داده؟!

اینکه بدونین به درد هیچ کاری نمیخورین؟!یا بهتر بگم...هیچ کاری به درد شما نمیخوره!

تاحالا شده حس کنین از همه آدمای دوروبرتون پایین ترین؟!از همه لحاظ...

اینکه فکر کنین شما تهِ تهِ تهِ جهنمم نصیبتون نمیشه!بس که آدم خوب تو دوروبریاتون هس!و شما...

تا حالا شده فکر کنین چقدر الان زندگی خوبه!ولی حتی یه لحظه هم نتونین باهاش کنار بیاین؟!

اینکه ازتون انتظار داشته باشن همیشه و تحت هر شرایطی لبخند بزنین و همه رو بخندونین ولی خودتونو از داخل بخورین که چرا نمیتونین بهشون بفهمونین که:بابا!نمیتونم...ولم کن!


+ازمن به شما یه نکته:

وقتی عصبانی میشین،خودتونو خالی کنین!داد بزنین.دلیل بیارین واسه کارتون.نه اینکه مثل من فقط به چشای طرف نگاه کنین و لبخند بزنین و بعد در خلوتتون بشینین غصه بخورین و تو خودتون بریزین.

این طوری شاید اطرافیان ناراحت بشن از خشمتون،اما لااقل خودتون آروم میشین.

یادتون باشه که تو این دوره زمونه شما با ارزشتر از دیگرانین!

۷ نظر

همه چی آرومه!

اخ که چقدر دوست دارم اینجا دوچرخه سواری کنم.باد تو صورتم بخوره و موهامو به رقص بیاره.چشامو ببندم به روی همه زندگیم.به خوشیام،به تلخیام،به روزایی که نگران بودم،به روزایی که عاشق بودم.

فقط میخوام اینجا نفس بکشم.نفس عمیق.و داد بزنم:

«هی!زندگی!کجایی که ببینی من چقدرررر خوشبختم...»

غیر از این که کاربردش نوشتنه

۸ نظر

اعصاب شاعر!

تو غلط میکنی این گونه دل از ما ببری

سر خود آینه را غرق تماشا ببری

مرده شور من ِ عاشق که تو را می خواهم

گور بابای دلی را که بـــه اغوا ببری

چه کسی داد اجازه که کنی مجنونم

به چه حقی مثلن شهرت لیلا ببری

به من اصلن چه که مهتابی و موی تو بلند

چه کسی گفته مرا تا شب یلدا ببری

بخورد توی سرم پیک سلامت بادت

آه، از دست شرابی که تو بالا ببری

زهر مار و عسل، از روی لبم لب بردار

بیخودی بوسه به کندوی عسلها ببری

کبک کوهی خرامان! سر جایت بتمرگ

هی نخواه این همه صیاد به صحرا ببری

آخرین بار ِ تو باشد که میآیی در خواب

بعد از این پلک نبندم کــه به رویا ببری

لعنتـی! عمر مگر از سر راه آوردم

که همه وعده ی امروز به فردا ببری

این غزل مال تو، وردار و از اینجا گم شو

به درک با خودت آن را نبری یا ببری


+شعر از شهراد میدری

۱۰ نظر
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان