همه‌ی روزهای هفته که باشی، جمعه است!

چند هفته ای میشه که جمعه‌هام حال و هوای خوبی داره. راستش هیچ‌وقت از جمعه خوشم نمیومد. با اینکه خیلی از خاطراتِ خوب و نوستالژیکم مثلِ زدن به دلِ طبیعت و بازیگوشی کردن و تفریح، در این روز رقم خورده؛ ولی یادمه بابابزرگ که از پیشمون رفت، جمعه بود! با اینکه خیلی کوچیک بودم ولی میفهمیدم. میفهمیدم یکیمون کم شده و حالا این ماییم که باید با نبودِ اون یه نفر کنار بیایم. درکِ این مسئله خیلی هم آسون نبود. هر جمعه که می‌شد، دلم میخواست دوباره برم خونه‌ی بابابزرگ و دوباره هممون دورِ هم جمع باشیم. دوباره بابابزرگ بهم نخودچی کیشمش بده.‌ دوباره علیرضا رو ببینم. دوباره شیطنت کنم و در مقابلِ تذکراتِ مدامِ مامان، بشینم یه گوشه و زارزار گریه کنم. ولی نمی‌شه. یه وقتایی واقعا نمی‌شه و رفتنی‌ها برنمیگردن.
از اون زمانا تا الان، از جمعه متنفر بودم. از همه‌ی روزایی که تعطیل بود! چون دیگه نه بابا‌بزرگی بود که بریم خونه‌ش و نه دل و دماغی که بزنیم به دلِ طبیعت. ولی الان... الان که "تو" رو دارم، الان که دلم خوشه به دیدارِ چندساعته‌مون در این روز؛ جمعه، دوست دارم همه‌ی هفت روزِ هفته جمعه باشه! همه‌ی دقایقم، ثانیه‌هام، با "تو" باشه.
بابا همیشه میگفت:" جمعه ها رو باید رفت. باید دل‌کند از هرچی بودنه!" ولی من میگم :" جمعه هایِ با "تو" رو باید به آغوش کشید. باید اومد..."

۹ نظر
b
۲۰ آبان ۱۶:۰۳

تنها راه قطعی ترک اعتیاد:



ترک کسانی که بھمراھشان مواد مصرف می کنید.

تبدیل مصرف مواد از عیاشی به دارو ، و سپس کاھش تدریجی مواد بدون جایگزین.

ترک ستم به اھل خانه و رجعت به کانون خانواده.

ترک گناھان بزرگ مثل زنا، ربا ، رشوه و قمار.

ترک روابط ریائی.

طلب حلالی از کسانی که از شما دل آزرده اند.

رویکرد به فعالیتھای جسمانی بھراه نرمش و استفاده از طبیعت.

مصرف فراوان شیر و عسل و میوه جات.

جستجوی شغلی حلال ھر چند با درآمدی اندک.



این حقیقت را بدانید که ھرگز نمی توان مواد مخدر را به صرف مضرّاتش ترک نمود ھمانطور
که نمی توان جھنّم را بخاطر عذابھایش ترک نمود . بدانید که اعتیاد غل و زنجیری است که
انسان را در ستم محدود می کند . پس دست از ستم بکشید تا این زنجیر از شما بازشود .



از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 166

پاسخ :

:|
ح م کامران نیرومند
۲۰ آبان ۱۶:۳۴
سلام، خوب و خوش و سلامت باشید.

پاسخ :

مچکریم
آقای دیوار نویس
۲۰ آبان ۱۸:۴۷
وای نگویید از ن خاطراتی که در خونه مامان بزرگ ها و بابابزرگ ها هست که دلم لک زده برای تک تکِ ثانیه هایش!

جمعه هاتون عالی باشه همیشه :)

پاسخ :

باشد نمیگوییم :|
محسن رحمانی
۲۰ آبان ۲۱:۵۶
مبارکه خوشبخت بشید.

شیرینی هم نمیخوایم :دی

پاسخ :

دعا کنین :پی
یک همشهری
۲۱ آبان ۱۹:۰۲

خب خسیس برای منم دعا کن همچین جمعه هایی قسمت منم شه چی میشه :))))

پاسخ :

با یارت ایشالا :))
فائزه
۲۲ آبان ۱۸:۰۹
ای بابا:/
سینگل به گور نشم صلوات! :دی

پاسخ :

عاقا دیگه :پی
فائزه
۲۲ آبان ۱۸:۱۰
بعد از مدت ها وبلاگت رو منور کردم :)

پاسخ :

منور کردنت هم عاشقم :*
M
۲۴ آبان ۱۱:۳۶
http://shikhouse.ir/
یک همشهری
۰۲ آذر ۱۹:۰۱
چه دیر آپ میکنین

پاسخ :

وخ نمیکنم :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان