یادِ تو هرجا که هستم با منه

خیلی هایمان عشق را تجربه کرده ایم. خیلی هایمان غرق در احساسی شدیم که گمان میکردیم لیلی و مجنونِ اصلی، ماییم و آنچه نظامی سُراییده، افسانه ای بیش نبوده! خودمان را عاشق‌پیشه فرض کردیم و در خیالاتِ خود، پدر و مادری شدیم که فرزندمان، داستانِ عاشق شدنمان را با آب و تاب، برای معلم‌ِ فارسی‌اش تعریف کرده و ما هم با شنیدنِ هزار باره‌اش از زبانِ شیرینِ دخترکمان، ذوق کرده‌ایم و به وجد آمده‌ایم.
یک جاهایی اما؛ نسبت به هم سرد می‌شویم. یک جاهایی، حوصله‌ی خودمان هم نداریم. یک جاهایی صدایمان بالا می‌رود برایِ هم. دیگر لیلی و مجنونِ زندگیِ خود نیستیم. در خیابان که قدم میزنیم، اخم میکنیم و به زوج هایی که عاشقانه دستِ هم را گرفته‌اند، چپ‌چپ نگاه میکنیم. دیگر خبری از باهم دویدن نیست. خبری از باهم دیوانگی کردن نیست. سکوت، رکنِ اصلیِ رابطه‌مان می‌شود. مُرده‌ایم اما گمان میکنیم زنده‌ایم. دیگر آن شور و حرارتِ اولیه را نداریم. رُک بگویم! طرفِ مقابل دلمان را میزند...‌
بعضی هایمان اما؛ درکِ بالاتری داریم. دیگر رویا نمیبافیم. اگر هم ببافیم، به آن جامه‌ی عمل میپوشانیم یا حداقل در راستای رسیدن به آن تلاش میکنیم. رابطه‌مان اول و آخر ندارد. حدِ وسط نمی‌شناسد. باهم، برای کامل شدنِ یکدیگر میکوشیم. باهم، رشد میکنیم و قد میکشیم و بزرگ می‌شویم. بزرگ فکر میکنیم. اما هرگز دست از دیوانه بازی برنمیداریم! زندگی‌مان، قانون ندارد. شاید یکهو وسطِ خیابان بایستیم و خیره به یار شویم! یا از وسطِ دیدنِ فیلم در سینما برخیزیم و به مقصدی نامعلوم حرکت کنیم...
راستَش را بخواهید، دلم میخواهد یک بار، فقط یک بار رابطه‌ی نوعِ دوم را تجربه کنید. عجیب، شیرین است. عجیب...


• داره قلبِ منو آتیش میزنه... " داریوش"


۱۱ نظر
محسن رحمانی
۰۸ آبان ۲۱:۵۱
به سلامتی میخواید عروس بشید؟

پس شیرینی ما یادتون نره :دی
نون خامه ای 5 کیلو :دی

پاسخ :

من هفته ای سه بار به صورت بالقوه عروس میشم! با توجه به روحیاتم، دوستان عروسم میکنن ولی تا بالفعل شه طول میکشه -__- :دی
Va hid
۰۸ آبان ۲۲:۲۰
داستان یه رویای عاشقی در رویا ماند!!

زندگیتون شاد

پاسخ :

میتونه رویا هم نباشه!
Va hid
۰۸ آبان ۲۳:۱۹
کاش به همین سادگی بود!!

پاسخ :

تلاش کنید، برای بدست آوردنِ دوست‌داشتنی هاتون :)
آقای دیوار نویس
۰۹ آبان ۱۰:۰۹
اینجا شرینی میدن!؟ :)

پاسخ :

اینجا شبیهِ شیرینی فروشیه؟! :|
آقای دیوار نویس
۰۹ آبان ۱۰:۱۰
اینجا شیرینی میدن!؟ :)

پاسخ :

خیلی دوست داری شیرینی‌جات! معلومه :))
قاسم صفایی نژاد
۰۹ آبان ۱۳:۵۷
اصلا رابطه وقتی عاشقانه است که منجر به کمال شود. رابطه‌ای که به کمال نرساند، شکلش ممکن است عاشقانه باشد اما فقط شکلش.

پاسخ :

رابطه‌ی کمال گونه‌ام آرزوست :)
مریم
۰۹ آبان ۱۸:۱۱
مرسی خیلی خیلی خوب بود
شاهزاده شب
۰۹ آبان ۲۳:۴۶
چقد موافقم باهات رفیعه .... :)

پاسخ :

لاو می :دی
saiideh
۱۱ آبان ۰۱:۴۹
رفی از رویا بیا بیرون( روزی صد مرتبه به خودمم میگم )

پاسخ :

رویا نیست، حقیقتِ محضه :)
یک همشهری
۱۱ آبان ۲۳:۰۳
نوع دومش چی بود؟ خب هرجی بوده تجربه ش کن

پاسخ :

تشریح کردم دیگه! من که دارم تجربه میکنم، واسه بقیه گفتم :))
saiideh
۱۴ آبان ۱۵:۱۰
داری تجربه میکنی ؟

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان