کجاست؟!پیداش نمیکنم!

مکالمه روزانه من و مادرم؛وقتی میگه برو فلان چیز رو بیار!




+یه چیزایی هست،که اگه نباشه،یه طور ناراحتی!و اگر باشه یه طور دیگه...

+گاهی وقت ها،یه جاهایی هستی و یه چیزایی از "یکی" میشنوی،که آرزو میکردی کاش هیچ وقت نبودی اون جاها و باز از اون طرف،آرزو میکردی که کاش زودتر میومدی اون جاها!

+مزخرف ترین دلداری تو دنیا،شاید این باشه که میدونی طرف،انبوهی از مشکلات رو باهاش مواجه هست ولی بازم بهش این جمله کلیشه ای و لعنتی رو بگی:«عیب نداره دیگه!میگذره.توکل بر خدا!»

+ایمان،ایمان،ایمان!یعنی چی؟!

+سعی میکنم با کسایی که در مجلس(دقت کن!در خود مجلس!کنار اون شخص حتی)حرافی میکنند و بیش از حد و اندازه خودشون اظهار نظر میکنند،تا حد امکان فاصله بگیرم!حتی اگه به منزوی بودن متهم شم!

۴۲ نظر
بلاگر کبیر ^_^
۱۹ فروردين ۱۳:۲۸
دوتا + اول که خود درگیری مزمن بود ^_^
بعضی مشکلات هستن خوب آدم از دستش برای خلشون واقعا کاری بر نمیاد دیگه چاره ای نمیمونه خو جز توکل و این صوبتا :/
بیا اینجا : http://www.vajehyab.com/?q=%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86
آخری هم من چیزی نفهمیدم.. فقط جای اون "با" همش احساس میکنم اگه "از" بود درست تر بود..
با کسی فاصله گرفتن..
از کسی فاصله گرفتن..

یکی منو روشن کنه o_O

پاسخ :

پ کل زندگی من خوددرگیری مزمن هس!=))
برای خلشون؟!با ضمه یا کسره؟:))))) عاخه ببین!طرف روحیه نداره!ایمان نداره!کلن داغونهههه!بعد تو بیای همچین حرفی هم بزنی قششششنگ می...تو اعصابش!:))))
نه منظورم در علم روان شناسی بود!ماها چی تریف میکنیم ایمان رو در روان شناسی؟!
نه ببین!اون دو جمله جداس!خخخخ "سعی میکنم با کسایی که در مجلس،حرافی میکنند،تا حد امکان فاصله بگیرم!"

کبریت بزنم روشن شی؟!=))
Mr. Moradi
۱۹ فروردين ۱۳:۴۰
و همچنین مکالمه ی هر روزه ی ما :)
بعلاوه اولی+: کاملا حسش کردم

پاسخ :

اصن واقن اعصابم خورد میشه وختی چیزی رو میگه ک پیداش نمیکنم...
خخخخ بقیش ب قول "بلاگر کبیر" خوددرگیری بوده!=))
Mr. Moradi
۱۹ فروردين ۱۴:۱۰
مخصوصا وقتی میگن که "اونجاس دیگه، چجوری نمیبینیش!!!"

پاسخ :

پووووووف!و حتا وختی میگن:"بیا این ور!خودم میام پیداش میکنم":|
صبا مهدوی
۱۹ فروردين ۱۸:۵۰
علم روانشناسی را نمیدونم ولی تجربه میگه به قول قدیمی ها این نیز بگذرد سخت نگیرید..

بعضی مسائل هم هست که همینیه که هست مگر اینکه شما خیلی با اراده و پشتکار باشی تا بتونی شرایط را عوض کنی..

در هر دو صورت با غصه خوردن و خودزنی هیچ مساله ای حل نمیشه.

پاسخ :

خخخخ عاخه لامصب نمیگذره هم!حداقل بگذره تو بگی اوکی!اینم گذش!بریم بعدی!ولی ...:)
موشکل اینجاس نه اراده دارم و نه پشتکار و نه عقل درست حسابی!=))
پس باید چ کرد؟!از کی شکایت کرد حتا؟:)
Faber Castel
۲۰ فروردين ۰۱:۰۸
آدمن دیگه؛ به دل نگیر :)

پاسخ :

دلگیرم شدییییییییید!باس یکی بیاد ا دلم دراره=))
نگار :)
۲۰ فروردين ۰۲:۱۴
از جمله ی "عیب نداره دیگه" متنفرم....

با مورد آخر خیلی موافقم. ..

پاسخ :

می تووووو!!

:)
عشقی
۲۰ فروردين ۱۲:۵۰
تاحالاباچترزیربارون بودی؟ وقتی چتربالاسرته هرچقدرهم بارون بیاد خیالت راحته.
ایمان یعنی اونقدربه خدا اعتمادداشته باشی بگی من زیر چتر خدام بذار هرچی بارون غمه هرچی بارون مشکله بباره تاوقتی زیرچتر خدا هستم خیالی نیست.بزرگی چه قشنگ گفته آنکس که میتواند انجام میدهد و آنکس که نمیتواند اعتراض میکند وغر میزند.امیدوارم شماجز اونهایی باشیدکه میتوانند راه حلی برای مشکلات پیدا کنند

پاسخ :

تا الانم همینارو گفدم!ولی از ی جایی ب بعد عادم میبُره.شما اگ بخای ب یکی اعتماد کنی چ کار میکنی؟هی تو سرش میزنی تا نتونه پاشه؟هی یهویی همه مشکلاتو رو سرش آوار میکنی؟!منم دلم میخاد اعتماد داشده باشم ب خدا ولی با این شرایط ی ذره مضحک ب نظر میرسه!=))
عشقی
۲۰ فروردين ۱۳:۰۷
ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻼﻡ : ﺍﻳﻤﺎﻥ ، ﺻﺒﻮﺭﻯ ﺩﺭ ﺳﺨﺘﻰ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ

پاسخ :

پ این طوری حضرت خضر (ع)هم ی تایمی ایمانش رو ا دس داد!اوشون ک پیغمبر بودن!ا ما چ توقعی هس؟:)
عشقی
۲۰ فروردين ۱۳:۱۳
این برای بار دومه به خدا توهین میکنید دریکی ازنوشته های قبلیتون به دین اسلام توهین کرده بودین یعنی دین خدا و حالاهم به ایمان به خدا یعنی اعتماد و اعتقاد به خدا.من نگران شمام نگران طرز تفکر غلط و اشتباه شما.تا تو زندگی به بن بست میرسید یا ناراحت و غمگین میشید از خدا و دین خدا ایراد میگیرد.ای کاش یک بار هم به این فکرکنید شاید ایراد از خودتان است.

پاسخ :

من الان توهین کردم عایا؟!فقد میخام بدونم چیه این ایمانی که میگن؟!
شما ک ادعات میشه با ایمانی،زود قضاوت نکن برادر!:)
عشقی
۲۰ فروردين ۱۳:۴۳
! ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﭘﺰﺷﮏ ﺧﻮﺩ ﺗﻠﻔﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺣﻔﺮﻩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻫﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻭﻗﺖ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ . ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ، ﺩﻧﺪﺍﻥ ﭘﺰﺷﮏ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻧﻪ ، ﯾﮏ ﺣﻔﺮﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﯿﺴﺖ ! ﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﭘُﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ . ﻣﺮﺩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺭﺍﺳﺘﯽ ؟ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻟﯿﺪﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺣﻔﺮﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ . ﺩﻧﺪﺍﻥ ﭘﺰﺷﮏ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﻟﺐ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺍﻣﺮ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺖ ، ﭼﻮﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻥ، ﺍﻏﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ . *ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻓﮑﺎﺭﺗﺎﻥ ﺟﻠﻮﺗﺮﺑﺮﻭﺩ..

پاسخ :

خعلی باحالی عشقی!=))))))))))
عشقی
۲۰ فروردين ۱۳:۴۷
ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺳﺒﺰﻩ ﻋﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺭﻓﺖ ﺗﻮﯼ ﻓﮑﺮ ... ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﮔﺬﺷﺖ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻠﺨﯽ ﺯﺩ. ﮔﻔﺘﻢ" : ﮔﯿﻠﻪ ﻣﺮﺩ ! " ﺗﻮﯼ ﺳﺒﺰﻩ ﻫﺎ ﭼﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﯽ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ؟! ﮐﻤﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺒﺰ ﺷﺪﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ... ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺏ ﻭ ﻏﺬﺍ ﻭ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺭﺷﺪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ... ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ ! ﮔﻔﺖ : ﺳﯿﺼﺪ ﺷﺼﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻋﻤﺮ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺁﺏ ﻭ ﻏﺬﺍ ﻭ ﻓﻠﮏ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ ؛ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺭﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﻫﯿﭻ؛ ﺍﻓﺖ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ! ﺩﻭﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﺨﻮﺍﺩ ﺭﺷﺪ ﮐﻨﻪ ؛ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺏ ﻭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﯼ ﻓﻘﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻨﺪﻩ ... ﮔﯿﻠﻪ ﻣﺮﺩ # /ﺑﺰﺭﮒ_ﻋﻠﻮﯼ
آسید احمد
۲۱ فروردين ۰۱:۴۴
سلام
البته من روانشناسی نخوندم و مطمعنا از متون موجود توی کتاب هاتون هم خبری ندارم!
اما شاید از این تعریف یه مترادفی در روانشناسی پیدا کنید.
(غمت نباشه یکی هست که نمیذاره پشتت خالی بشه، شاید ار دور با یک طناب مواظبت باشه،شاید اون طناب خیلی نازک بشه... ولی هیچوقت هیچوقت پاره نمیشه...)
از اونجایی که ثواب اینجور چیزا اهمیت چندانی نداره... در مورد ثواب صبر اصلا چیزی نمیگم...
اما همین که دلتو قرص و محکم بدی دست خدا و بگی خدا جون این منم و این تو... هر جور که خودت میدونی باهاش سر کن من بیشتر از هر کسی که بگی بهت اعتماد دارم که دوسم داری و چیز بدی برای من نمیخوای... این به تنهایی قوت قلب خست و پر از انرژی...

پاسخ :

ب نظرم "ایمان" با "اعتقاد" فرق میکنه...
اعتقاد،خوب مثلن من ب خیلی چیزها اعتقاد دارم.یکیش خداس!!ولی ایمان...با اینکه میدونم خدا هس ولی ممکنه بهش ایمان نداشده باشم!!
عشقی
۲۱ فروردين ۱۵:۱۴
قبرستان و بیمارستان دو تا مدرسه ی خوب برای آموختن هستن.یه سر برو قبرستان و بیمارستان.نگاه کن خیلی ها هستن اونجا وضعشون بدتر از تو هست بعضی سرطان دارند بعضی دست و پاشون قطع شده وهزاران مرض دیگه آیا وضع تو بدتره یا وضع اونها.برو قبرستان ببین خیلی هازیرخاک خوابیدن اما تو داری نفس میکشی کنار خانواده و دوستاتی غذا ها و نوشیدنی های مختلف میخوری داری راه میری مینویسی نگاه میکنی گوش میدی فکرمیکنی و...این ها نعمت های کمی نیستند.خواهرم یادت باشه اینجا دنیاست بهشت نیست که هرطور که تو دلت بخواد همون بشه.

پاسخ :

خیلی از ماها داریم نفس میکشیم فقد!میخوریم و مینویسیم و نگاه میکنیم و گوش میدیم و فک میکنیم.اما کودومامون با "خوشالی و از روی دل خوش"این اعمال رو انجام میدیم؟!
بیماری صرفن جسمی نی برادر!!روح هم میتونه بیمار باشه...
عشقی
۲۱ فروردين ۱۵:۲۸
یه سوالی دارم:آیا تو کلاس شما همه از دم بیست میگیرن و شاگرد اول میشن؟آیاشاگرد تنبل اصلا نیست؟تو مدرسه و دانشگاه استاد از مطالب کتاب ها امتحان میگیره اما تو کلاس دنیا امتحان خیلی سخته.خدا به یکی پول زیاد میده و با پول زیاد آزمایشش میکنه به یکی کم میده و اونطوری آزمایشش میکنه یکی رو با خانواده و اهل و عیالش آزمایش میکنه یکی رو با سلامتی یکی رو با مریضی یکی رو با عقل وهوشش یکی رو با زیباییش و...خواهرم شاگرد اول های آزمایش و امتحان خدا خیلی بالاتر و برتر از شاگرد اول های مدرسه ودانشگاهند

پاسخ :

خخخخخ حرفات منو یاد کلاس دینی دبیرستانم میندازه برادر!!بحث هایی ک راه مینداخدم با دبیر و ی سری حرفای کلیشه ای تویلم میداد و آخرش هم هیچی ب هیچی...:)
عشقی
۲۱ فروردين ۱۵:۳۵
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ.ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﻓﻘﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ،ﺟﻮﺍﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﺸﺖ ﻭﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ....... ﺁﺳﯿﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺩﯾﺪ.ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﺑﺮﻭﻡ ﺷﺎﯾﺪ ﺁﺳﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﺍﻧﺪ.ﺁﺳﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ.ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻇﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ،ﮔﻨﺪﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﮔﺮﻫﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺩﺍﻣﻦ ﺯﺩ ﺗﺎ ﮔﻨﺪﻡ ﻫﺎ ﻧﺮﯾﺰﺩ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ،ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ:ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﻦ ﻓﻘﯿﺮ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﻢ ﻭ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ،ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﮔﺮﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯽ ﻣﻤﻨﻮﻧﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ. ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺮﻩ ﺩﺍﻣﻨﺶ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻨﺪﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﯾﺨﺖ.ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﻣﻦ ﮔﺮﻩ ﻣﺸﮑﻼﺗﻢ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﮔﺮﻩ ﺩﺍﻣﻦ ﺭﺍ. ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﻨﺪﻡ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺯﺭ ﺧﻮﺭﺩ.ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺣﮑﻤﺖ ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ

پاسخ :

جالب بود!:))
خدا همیشه با پیچوندن میخاد نعمت هاشو بده!!=))
اینم ی جور دلبری هس دیه!:))
عشقی
۲۱ فروردين ۱۵:۴۷
ایمان اون چیزیه باعث شد شهدا با اینکه میدونستند ممکنه تیکه تیکه بشن دست و پاشون قطع بشه و هزاران بلا سرشون بیاد بازم برن جلوی دشمن بایستند.خواهرم میگن گنج وطلا با ارزشه اما بعضی ها میتونن با داشتن نقشه و دستگاه ها و ابزارات مختلف اونو راحت پیدا کنن اما پیدا کردن ایمان خیلی خیلی سخته بدست آوردنش به این آسونی نیست برای بدست آوردنش باید ازخیلی چیزا بگذری خیلی چیزا رو تحمل کنی من اصلا ادعای ایمان نکردم من رئیس گناهکارا و روسیاهای عالم هستم خواهرم من مطمئنم شما هم به خدا ایمان داری اما شاید ایمان من وشما به اندازه ایمان شهدا نباشد

پاسخ :

باو خخخخخ من ب کسی ک هیچ جوره ایمان نداره ،این چیزارو بگم خندش میگیره خا!!اون چی میفمه شهید ینی چی؟:|
مرسی ولی ب هرحال:))
عشقی
۲۱ فروردين ۱۵:۵۶
خواهرم تا حالا آمپول زدی درد داره میدونم ولی دردش را تحمل کردی تا به سلامتی برسی تا حالت خوب بشه مگه نه؟ گاهی آمپول های خدا درشکل مشکلات وسختی ها وارد زندگیت میشن دردشون روتحمل کن زود رنج نباش.تا حالت یه روزی خوش بشه.تابه سلامت برسی.قدرت عقل و درکت را افزایش بده اگه میتونی برو نهج البلاغه رو مطالعه کن.خواهرم سن کمی داری و حتی اگه بهترین نمره های درس روانشناسی رابگیری قبول کن هنوز خیلی چیزها رانمیدانی.تورو خدا ازدست من ناراحت نشو این همه مینویسم

پاسخ :

خخخخخ خیلی با نمکین شما!=))))))))
عشقی
۲۱ فروردين ۱۶:۰۸
وقتی پدرت یا مادرت که این همه دوستت دارن و واست خیلی زحمت کشیدن اگه یه روز یه سیلی بهت بزنن آیا تا آخر عمرت به خاطر یه سیلی خوبی ها و محبت های اونهارو فراموش میکنی آیا با این کار تا آخر عمر با اونها قطع رابطه و قهر میکنی؟باور کن خدا خیلی خیلی بیشتر از پدرومادرت در حقت خوبی کرده و خیلی خیلی مهربونتر از پدرو مادرته.حتی رنج ها و سختی هایی که بهت میرسونه به خیرت هستن وباعث ساخته شدن و پیشرفتت میشن.تو که این همه غر میزنی وشکایت میکنی چرا یه روز هم از خوبی های خدا نمی نویسی از نعمت های خدا نمی نویسی آیا ته به حال تو این مدتی که زندگی کردی اصلا خدا حالتو خوش نکرده.اصلا باعث خنده و دلخوشیت نشده؟ علاوه بر اینکه دنبال ایمان میگردی دنبال انصاف درخودت باش.چون یکم بی انصافانه بعضی چیزهارو می نویسی

پاسخ :

خودش ماهارو این طور ساخده ک نیمه خالی لیوان رو ببینیم!:)))
عشقی
۲۱ فروردين ۱۶:۲۸
ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻟﻬﯽ ﻗﻤﺸﻪ ﺍﯼ: ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﯿﻦ؟؟؟ ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﻟﺜﻪ ﺗﻮﻥ،ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺩﺳﺘﺶ... ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻪ... ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻦ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ،ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭ ﺍﻧﺒﺮ ﻭ ... ﺧﻮﺏ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻬﺶ! ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ:ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟! ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ"ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮏ" ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ...؟؟ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ،ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ،ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺣﮑﯿﻤﻪ... ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﮑﯿﻢ... ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ،ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ،ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟ ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟؟؟ ﺣﺘﯽ ﻗﺪ ﯾﻪ"ﺩﻧﺪﻭﻥ ﭘﺰﺷﮏ"؟؟؟ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿــﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ

فک کنم این داستان زیبا دیگه نظرتون رو عوض کنه و روی افکار اشتباهتون مهر باطل بزنه.

پاسخ :

ببین برادر!این چیزایی ک من اینجا مینویسم،ثبات ندارن!ینی که ممکنه مربوط ب عقاید خودم نباشه!من دارم پرس و جو میکنم ک ب "یکی"ک ایمانش ب خاطر ی سری مسائل ضعیف شده،کمک کنم.ولی خودم ایمانم ضعیفه چون نتونسدم متقاعدش کنم!!پ بهتره ی طرفه ب قاضی نری:))
عشقی
۲۱ فروردين ۱۶:۵۰
ﺷﻮﺥ ﻃﺒﻌﯽ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﺩﻻﻭﺭ 8 ﺳﺎﻝ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺣﺴﺎﺱ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﮑﺎﺕ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺳﺖ. ﻣﺘﻦ ﺯﯾﺮ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺍﺳﺖ: ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ: ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ ﭘﯿﺸﻮﻧﯿﺶ ﺭﻭ ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺵ ﺩﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ ﻣﯽﺯﺩ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻂ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﻨﺪ ﻋﮑﺲ ﺭﻭﯼ ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﺟﺪﺍ ﻧﮑﻨﻨﺪ. ﮔﻔﺘﻢ: ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﯾﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺑﮕﻮ. ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯﯼ ﮔﻔﺖ: ﺁﺧﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ ﺭﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ

ایمان اون چیزی است که
شهدا اصلش را داشتن اما خیلی از ما هنوز قلابیش را هم نداریم

پاسخ :

:)
عشقی
۲۱ فروردين ۱۸:۰۶
نمیدونم به مسابقات کشتی اون ورزشکارای با معرفتی که تو مسابقات جهانی طلا گرفتن را دیدی یانه؟دیدی چقدر مردم تحسینشون میکنن؟ و...فک میکنی اونا اگه سختی نمیکشیدن و خیلی چیزارو رعایت نمیکردن.تمرین سخت نمیکردن.و میخوردن و میخوابیدن وکیف میکردن می تونستن به این مقام برسن؟خواهرم زندگی هم کلا نه ولی کمی شبیه میدان کشتی هست حریف قدری به اسم روزگار داری،نه کار اونهایی که میخوان با ایمان و با خدا باشن و خوب زندگی کنن و درست عمل کنند خیلی سخت تر از کار کشتی گیرهاست.اما کار اونهایی که میخوان غرق شهوت بشن و از گناه و هوس بازی لذت ببرن و خدا را فراموش کنند و هرکاری دلشان خواست بکنند خیلی راحته،راحت تر از جواب ۱ بعلاوه یک.
عشقی
۲۱ فروردين ۱۸:۲۲
آقای حسین رضا زاده همون که موقع بلند کردن وزنه یا اباالفضل صدا میکنه اون زمان ها موقع وزنه زدن وقتی سنگین ترین وزنه را زد مدال طلا گرفت یعنی وقتی سخت ترین کارو کرد.اگه راحت ترین کارو میکرد و از همه سبکترین وزنه را میزد آیا بازم مدال طلا میگرفت؟نه خواهرم تا سختی نکشی قوی نمیشی به مدال طلای خدا نمیرسی.هروقت موقع سختی ها به خدا پناه بردی و ازته دل صداش کردی وقتی به خاطر خدا از خیلی چیزهای بد پرهیز کردی.وقتی موقع اذان هیجان و اشتیاقت بالا رفت بری زود وضو بگیری و نمازت را بخوانی و عاشقانه غرق درد و دل با خدا بشی وقتی نشستی به تک تک نعمت های خدا فکر کردی وشکرکردی وقتی جلوی زبانت را ازخیلی از حرفا گرفتی و...اون موقع دیگه نمیگی ایمان کجاست؟چون اون موقع ایمان تو قلبته.
عشقی
۲۱ فروردين ۱۸:۳۳
درکتاب های دانشگاهیت چند واحد معارف هم هست حتما تعریف دقیق و کامل ایمان رو خوندی معذرت میخوام اگه پرحرفی کردم.قصدم از این همه نوشتن نه ادعای با ایمانی بود نه ادعای عالم بودن.من بی لطف و کرم خدا هیچم هیچ.فقط قصدم این بود شما را آگاه کنم و ذره ای توانسته باشم به علم و آگاهی شما افزوده باشم و خدا کنه باعث شده باشم حداقل قدمی به خدا و ایمان به خدا نزدیک شده باشید. یاحق

پاسخ :

استفاده بردیم!ممنون:))
عشقی
۲۱ فروردين ۲۳:۵۶
بزرگی خیلی زیبا گفته:
ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺤﺚ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ : ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻔﻬﻤﻪ

خواهرم به خدا اصلا قصد بی احترامی ندارم خدا کنه نه شما و نه اون آدمی که میخوای بهش راه درست نشون بدی از آدم های جمله ی بالا نباشید.اون موقع اگه پیامبرم باشم حرفام اثری نداره.حتما تو کتاب ها خوندی حضرت نوح نتونست پسر خودشو به راه راست هدایت کنه.و حتی میتونم بگم هیچ پیامبری نمیتونه کل آدم های دنیا رو درستکار کنه.اگه اینجوری بود که دیگه زندگی یکنواخت میشد این از حکمت خداست که تو دنیا هم خوبی هست هم بدی هم عاقل هست هم نادان هم قوی هست هم ضعیف و...

پاسخ :

حرف شما متین:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۰:۰۵
درجواب این نوشته:
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﻫﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﯿﻢ ﻓﻘﺪ!ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﯿﻢ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ.ﺍﻣﺎ ﮐﻮﺩﻭﻣﺎﻣﻮﻥ ﺑﺎ "ﺧﻮﺷﺎﻟﯽ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﻝ ﺧﻮﺵ"ﺍﯾﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﯾﻢ؟! ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺻﺮﻓﻦ ﺟﺴﻤﯽ ﻧﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭ!!ﺭﻭﺡ ﻫﻢ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺎﺷﻪ
منم میدونم بیماری فقط جسمی است اما شما جوری صحبت میکنیدانگار تو این دنیا با این همه آدم اصلا هیچ کس خوشحال نیست هیچ کس دلخوش نیست نکنه شما فکر همه چند میلیارد آدم دنیا رو میخونی؟لطفا خواهشا التماسا تضرعا دیگه نمیدونم به جای همه تصمیم نگیر.شما قاضی یه طرفه ای یا من؟

پاسخ :

البته حدمن منظورتون"نمیدونم"هست در بالا!!
من این جمله رو تعمیم ندادم ب مردم کل دنیا!!صرفن دیدگاهم رو از عده ای بیان کردم:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۰:۱۶
ﺧﺨﺨﺨﺦ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﻣﻨﻮ ﯾﺎﺩ ﮐﻼﺱ ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻧﻢ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ!!ﺑﺤﺚ ﻫﺎﯾﯽ ﮎ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺧﺪﻡ ﺑﺎ ﺩﺑﯿﺮ ﻭ ﯼ ﺳﺮﯼ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﮐﻠﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺗﻮﯾﻠﻢ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺁﺧﺮﺵ ﻫﻢ ﻫﯿﭽﯽ ﺏ ﻫﯿﭽﯽ:...
درجواب باید بگم تا موقعی که درهای مغز و گوش و قلبتو ببندی اوضاع تغییر نمیکنه تا جهل و یه دندگی و خودبرتر بینی و غرور هست حرف معلم دینی که سهله حرف پیامبرهم اثر نداره خواهر خوبم یه مثال میزنم مثلا تشنه ای لیوان برمیداری میبری از شیر آب داخلش آب بریزی اگه شیر آب را که بسته هست باز نکنی ۴۰سال هم اونجا بشینی ولیوان رابگیری لیوانت پر نمیشه.البته منظورم از اون شیرهای گرون و هوشمند که خودشون آب میریزن نیست ها.شیر آب این مثال از اون معمولی هاست.تا در ذهن و قلب و گوشت را بازنکنی و مانع جهل و...برنداری حرف حق وخوبی وارد نمیشه

پاسخ :

حرف شما متین:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۰:۲۵
اگه ممکنه این جا را هم مطالعه کنید.شاید مطلبش بدردتون خورد
www.hawzah.net/fa/Question/View/7467/بهترین-راه-برای-دعوت-دیگران-به-اسلام-چیست

پاسخ :

ممنونات:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۰:۳۴
خواهر ای کاش از اول میگفتین میخوایین یه نفر دیگه رو به ایمان دعوت کنید از خصوصیاتش میگفتین از جنسیت و سنش و...تا شاید میشد جواب های بهتری داد.شما وقتی میخوایین روانشناس شدین مریض رو ندیده و نشناخته معالجه کنید؟
حتما برمیگردین به من میگین مگه تو دکتری؟از الان بگم نه من دکتر نیستم ادعای دکتری هم ندارم ولی یکم فک کنید می بینید حرف غیرمنطقی و ناحقی نمیگم

پاسخ :

چشم!دفعه بعد این هارو اعمال میکنم!:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۰:۵۳
قبل از اصلاح دیگران باید خودمون رو اصلاح کنیم مولام علی(ع)دراین مورد یه حرف قشنگی زده الان دقیق یادم نیس.تو رو خدا برو کتاب نهج البلاغه رو بخوان به خدا خیلی چیزا یادت میده از کتاب های روانشناسی و حرف های ویلهم وونت یا زیگموند فروید یا آبراهام مازلو یا آنا فروید یا الکساندر رومانوویچ یا اسکینر یا سیگمن یا آلپورت و...چیزی کم نداره و حتی بالاتر و برتر از اونهاست.خودت که خوب و با ایمان بشی با اعمال خوبی که جلوی اون طرف نه به خاطر ریا بلکه به خاطر خدا انجام میدی و با اخلاق خوشت رو طرف مقابلت تأثیر میگذاری انشاءالله اونم علاقه مند میکنی

پاسخ :

بعله!من بررسی ک کردم،خیلی از سخنان روان شناسان برجسته دنیا،همون سخنان امام علی(ع)هس!:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۰:۵۷
منم از شما ممنونم باعث شدین بیشتر فک کنم بیشتر تحقیق کنم بیشتر بنویسم بیشتر صبر کنم و کمتر به چیزهای بیهوده و غم انگیز فک کنم.

پاسخ :

خاهش میکنم!اختیار داری:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۱:۴۸
ﺧﺪﺍ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺖ ﺣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﻮﻧﺰ ﻧﻘﺸﻪ ﻫﺴﺘﻦ ﺩﯾﺎﻟﻮﮒ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ ﺍﮐﺒﺮ ﻋﺒﺪﯼ ﺩﺭ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ

پاسخ :

:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۱:۵۶
اگه با خوندن مطالب بنده ی حقیر حتی اگه شده فقط چندثانیه ای خنده ای بر لبت نشست اگه با مشغول شدن به مطالعه نوشته هایم حالت عوض شد حواست پرت شد از غم و غصه هات بدون این کار عشقی نبوده کار خدا بوده که فکرو ذهن و حواس و بینایی و انگشتان عشقی را با کرم و لطف و قدرتش به حرکت در آورده تا بهت نشون بده به فکرت هست صداتو میشنوه تورو می بینه و حالتو بیشتروبهتر از همه میفهمه

پاسخ :

یس یس!!:)
عشقی
۲۲ فروردين ۰۲:۰۱
متنی زیبا در یک وبلاگ خواندم
ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ.... ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﻮﻡ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺍﻭ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﺳﺖ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺑﯽ ﺛﻤﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺧﻠﻖ ﮔﺮﮒ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻮﻝ ﻭ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﺑﺎﺭﺩ، ﺗﻮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﺁﺳﯿﺐ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﯽ! ﺍﯼ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ ﺍﺑﺪﯼ ! ﺗﻮ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺑﯽ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﺷﻮﯼ
عشقی
۲۲ فروردين ۰۲:۰۵
متنی زیبا از وبلاگ خلوتی با خدا
ﺧﺪﺍﯾـــــــــــــﺎ؛ ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺷﮑﺮ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ؛ ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﺻﺒﺤﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﺑﺎﺑﺖ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺒﻮﺩﻡ؛ ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﺎﻧﺲ ﻧﺴﺒﺘﺶ ﺩﺍﺩﻡ؛ ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﮐﻮﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻘﺼﺮ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ؛ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ
عشقی
۲۲ فروردين ۰۲:۱۰
بازم از اون وبلاگ.
ﻣﺎﻫﯽ ﻗﺮﻣﺰ ﺍﺳﯿﺮ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﺭﺍﻡ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﺭﺍﻡ ﺷﺪ. ﺑﺎ ﺍﺭﺍﻡ ﺷﺪﻥ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﺎﻫﯽ ﻗﺮﻣﺰ ﺍﺳﯿﺮ ﻣﺎﻫﯽ ﮔﯿﺮﺍﻥ ﺷﺪ. ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺍﺭﺍﻡ ﺑﮕﯿﺮﺩ
عشقی
۲۲ فروردين ۰۲:۲۰
کپی شده از یه سایت
ﺣﺪﯾﺚ ﻗﺪﺳﯽ » ﻟﻮ ﻋﻠﻢ ﺍﻟﻤﺪﺑﺮﻭﻥ ﻋﻨﯽ ﮐﯿﻒ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﻟﻬﻢ ﻭ ﺷﻮﻗﯽ ﺍﻟﯽ ﺗﻮﺑﺘﻬﻢ ﻟﻤﺎﺗﻮﺍ ﺷﻮﻗﺎً ﺍﻟﯽ ﻭ ﻟﺘﻔﺮﻗﺖ ﺍﻭﺻﺎﻟﻬﻢ . « ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻦ ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﺸﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ﻭ ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﻣﯽ ﻣُﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻨﺪ ﺑﻨﺪ ﺑﺪﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﯿﺴﯽ )ﻉ ( ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ : » ﯾﺎﻋﯿﺴﯽ ، ﮐﻢ ﺍﻃﯿﻞ ﺍﻟﻨﻈﺮ ﻭ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﻟﻄﻠﺐ ﻭ ﺍﻟﻘﻮﻡ ﻻﯾﺮﺟﻌﻮﻥ « ﺍﯼ ﻋﯿﺴﯽ : ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﻢ ، ﻭﻟﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﻦ ﻧﯿﺎﯾﻨﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ، ﺍﺯ ﺑﺪ ﯼ ﻭ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻭ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ ، ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺧﺎﻟﻖ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ . ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﻣﺎ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺩﻭﯾﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﻢ ، ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻗﻬﺮ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻭﺁﺷﺘﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺍﻣّﺎ ﭼﺮﺍ ﺧﺎﻟﻖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯ ﻋﺪﻡ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﻢ ﺟﺎﯼ ﺑﺴﯽ ﺗﺎﺳﻒ ﺩﺍﺭﺩ . ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ
عشقی
۲۲ فروردين ۰۲:۲۷
یه جایی اون بالا گفتین خدا همیشه با پیچوندن نعمت میده.این جملتون کلا اشتباهه خواهر دیگه چطور بگم ذره ذره وجودمان تک تک سلول هامون عقلمون دست ها وپاها و چشم ها و گوش ها وبینی و دهن و پدر و مادر و خیلی چیزا نعمتن.خدا نمی پیچونه شما فرمونو می پیچونی جاده خاکی یا به سمت دره.چی بگم آخه.

پاسخ :

خخخخ اوکی برادر:)
yek banoo
۲۲ فروردين ۱۶:۱۳
حتی اگر ب منزوی بودن متهم شم!!!

پاسخ :

:))
زهـــ:)ــرا خســـروی
۲۳ فروردين ۰۰:۳۶
به به دلمون عجیب تنگ طاقچه و صاحابش بودا^__^

پاسخ :

پووووووووف زههههههههههرا^________^
دخدر ژااااان!نمیگی یکی اینجا دلش تنگت باشه خوب؟:(
طاقچه خودته عزیزکم!♥♥
بلاگر کبیر ^_^
۲۳ فروردين ۰۰:۴۰
آقا منم میخوام کانال مانال بزنم باحاله :)
البته به اینستا هم فکر کردمااا اما یه جا که نتونن نظری برات بذارن بهتره گمونم :)

پاسخ :

بح بح!خعلی هم خووووب:))
عاره خوبه..ی چیزایی رو نمیشه اینجا نوش عاخه خخخ
جهیزیه عروس
۱۱ ارديبهشت ۱۲:۱۳
مرسی عالی بود

پاسخ :

خاهش میتونم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان