جمعه ۱۷ مهر ۹۴
باد میزنه تو صورتت.بوی عطر دیوونت میکنه.به آسمونش نگاه میکنی.نورانیه.حس عجیبی داری.یه آرامش که هیچ جا پیدا نمیشه.انگار زمان هم متوقف شده.نمیگذره.ایستاده.تمام قد!
رو فرشاش دوزانو میشینی.آدمای دوروبرت رو نگاه میکنی.همشون عجیبن.انگار همشون هیچ گناهی ندارن.این حس واسه خودتم صادقه!یادت میاد گناهاییو که مرتکب شدی!انگار همشون دیلت شدن.پررررر!
میری بیرون.با خودت میگی کاش بتونم حفظش کنم.کاش...
+حرم امام رضا(ع)همین امشب:)
++به نیابت از همه دوستان،دو رکعت نماز به جا آوردم:)