نقشِ فرش جان دارد.مثل دلیجان،مثلِ...

خودکار را دادم دستش.گفتم:

«بنویس.»

گفت: «چی بنویسم؟!»

- «هرچی!فقط بنویس.»

پشتش را کرد به من.مثلا میخواست نبینم برگه را.خنده ام گرفت.

-«تموم نشد؟!»

انگشت اشاره اش را نشانم داد.که یعنی صبر کن چند لحظه.صبر کردم.

نشانم داد.

چقدر خطش را دوست داشتم...


+برداشت آزاد است.

+عنوان از "قیدار"

۱۴ نظر
سحر
۲۷ شهریور ۱۶:۰۱
سلام وب زیبایی داری اگه خواستی به وب من هم یک سر بزن
اومدی نظر یادت نره ها
ممنون

پاسخ :

میزنمت عزیزم!!
negar .s
۲۷ شهریور ۱۶:۱۹
خب چی نوشته بود؟! :)

پاسخ :

برداش ازاد است:)
سحر
۲۷ شهریور ۱۶:۲۲
وبلاگتو دیدیم دلم نیومد نظر ندم

پاسخ :

شوما دو نفرین در یک روح؟؟:|
حنا خانوم
۲۷ شهریور ۱۶:۴۳
خب چی نوشته بود شیطون بلا ؟! :دی

پاسخ :

برداش ازاد است!:دی
آلبرت کبیر
۲۷ شهریور ۱۷:۰۵
کلش یه طرف، قیدار امیرخانی یه طرف :دی

پاسخ :

همیه ک هس:D
فائزه
۲۷ شهریور ۱۷:۳۹
نوشته "دوست دارم " :))♥♥♥

پاسخ :

شاید...:))
مترسک ‌‌
۲۷ شهریور ۱۷:۵۷
من این‌جور مواقع چیزی که می‌نویسم اینه: چه گویم که ناگفتنم بهتر است...

پاسخ :

خعلی هم خوب!:)
آقای دارستانی
۲۷ شهریور ۱۸:۰۸
کلا چی گفتی خخخخخ

پاسخ :

اهل دل میفهمند و بس:دی
MR Moon
۲۷ شهریور ۱۸:۱۸
برداشت ها متفاوته...

پاسخ :

برداشت شوما چیه؟؟
بهمن بهمنی
۲۷ شهریور ۱۸:۵۵
:) من نفهمیدم آپیم ولی

پاسخ :

:)
toka. ta
۲۷ شهریور ۱۹:۵۶
:) فقط میتونم بگم برداشتم رنگش آبیه!

پاسخ :

قرمز!
ramin pazoki
۲۸ شهریور ۰۲:۳۴
زیبا بودش اگر با تبادل لینک موافقید لینک کنم....؟

پاسخ :

نوچ:دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا؛ روان‌پریشیِ یک روانشناسِ روانی را می‌خوانید...
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان